Part_47 (s1)

2.4K 478 317
                                    


+خوبی؟

-هوم...خوبم...ولی اگه از اون یکی لحاظ بپرسی...نمیدونم،زیادی گیج شدم.

+مهم نیست حلش میکنی...تو همیشه قوی بودی!

-اره...ولی نه در این مورد.

+از پس اینم بر میای...خب بگو ببینم بازم فراموش کردی؟

-اره...دقیقا بعد اینکه ضربان قلبم بالا میره و تغییراتی توی بدنم ایجاد میشه کلا همه چی رو فراموش میکنم.

لوهان پاش رو روی این یکی پاهاش گذاشت.خودکارش رو بین دو انگشتش چرخوند و متفکر به بکهیون نگاه کرد.لوهان با گرفتن رد نگاه بکهیون که به گردنش نگاه میکرد دستش رو روش گذاشت.حتما اون احمق عوضی شب مارکش کرده بود.بکهیون ابروش رو بالا انداخت و گفت:

-مارک؟

لوهان مضطرب کاغذ دیگه ای از پوشه اش در آورد و بعد سرفه کردن مصلحتی گفت:

+اره...حالا بریم به موضوع اصلیمون.

-هی هی...تو میتونی بعد سکس کام اون پارک رو از سوراخم تمیز کنی ولی من نمیتونم ازت درمورد یه مارک بپرسم؟

لحن بکهیون کمی دلخور ولی کاملا صمیمانه بود.لوهان لبخندی زد و گفت:

+چون چیز خاصی نیست بک.کار فاک بادیمه.

چشم های بکهیون از تعجب گشاد شد و گفت:

-فاک بادی؟

لوهان نیشخندی زد و درحالی که به نوشته هاش چشم دوخته بود گفت:

+دکتر ها نمیتونن فاک بادی داشته باشن؟

-ن..نه نه منظورم این نبود.فقط فکر میکردم یه رابطه عاشقانه رو ترجیح میدی؟!

لوهان نگاهی به چشم های پسر انداخت و گفت:

+در حال حاضر حوصله سر ‌و کله زدن با مخرب ترین حس های دنیا رو ندارم.تا اطلاع ثانوی شهوتم خالی بشه اوکیه.

بکهیون سرش به معنی فهمیدن تکون داد و با ادامه پیدا کردن حرف های لوهان سرش رو به طرفش چرخوند.

+آقای پارک بهم گفت که بدنت یجور فلج موقت شده ولی اینکه به این زودی فلجی بدنت در اومده خیلی جالبه.انگار تحت تاثیر ادرنالین زیاد بوده؟!

-اره.

لوهان این دفعه پای دیگریش رو روی اون یکی پاش انداخت.با پایین خودکارش درحالی که سرش پایین بود کنار ابروش رو خاروند و با لحن مرموزی که بکهیون رو شوکه کرد گفت:

Angels of satanWhere stories live. Discover now