با خوندن این پارت آهنگ 우리의 빔 از sondia رو تا قسمت ستاره "*" پلی کنین و بخونین.
___________________________________بعد از اینکه چانیول کنارش گریه کرده بود، زود بلند شده بود و به طرف ماشین دویده بود.ولی بکهیون چند دقیقه ای اونجا نشسته بود و به اون سنگ قبر خیره شده بود.منظورش از نور چی بود؟....این سوالی بود که مغزش رو مشغول کرده بود.
خونه، معماری منحصر بفردی داشت و از سه طبقه ساخته شده بود، با تم های مختلف.ولی زیبایی خیره کننده اش به جا خالی وسط خونه بود.انگار کل اون خونه از وسط سوراخ شده بود و طبقه پایین یه درخت گیلاس زیبایی وجود داشت.سقف اون قسمت دایره ای از شیشه به صورت گنبد ساخته شده بود تا نور بتونه از طول سه طبقه عبور کنه و به درخت برسه.
بکهیون طبقه دوم بود و از بالا به درخت خیره شده بود.اون درخت حس آرامش خاصی بهش میداد.بعد از چند دقیقه صدای خنده های نا آشنایی گوش هاش رو پر کرد.صدای خنده از رو به روش میومد.سرشو بلند کرد و به اتاقک اون طرف نگاه کرد.
اونجا اتاق پدربزرگ چانیول بود.چانیول دستش رو روی کره زمین روی میز میزاشت و میخندید.
میخندید....
دقت کرد.تا حالا خنده های اونو نشنیده بود.اون ثانیه چانیول خیلی معصوم بنظر میومد،پسری که پیراهن سفید گشادی پوشیده بود و همه دکمه هاش بازه جز چهار تای اولی با یه شلوار گرمکن.موهای سفیدش روی صورتش ریخته بود و با خندش موهاش تابی میخورد.خنده هاش جنسش مخملی بود.
نمیتونست بفهمه که چه بازی دارن انجام میدن.فقط میدید که پدر بزرگش کره زمین رو میچرخونه و چانیول دستش رو روی یه نقطه از روی کره میذاشت و بعد گفتن یه چیزی میخندید.وقتی میخندید دور چشم هاش چروک میشد و چشم هاش برق میزد.چشم هایی که چند ساعت پیش به خاطر گریه برق میزد.
به اون نوه و پدربزرگ خیره شده بود که یه نفر کنارش وایستاد.بکهیون نگاهش رو از صحنه رو به روش نگرفت چون از موهای دختر کنارش میفهمید که کیه.ییون پیشش اومده بود.
+پارک چانیول آدم بدیه؟
-اره
اروم جواب ییون رو داد و به زل زدن به اون چهره ادامه داد.
+چقدر بد؟
-خیلی....خیلی بد.
بدون اینکه مکالمه ای بینشون رد و بدل بشه به صحنه رو به روشون خیره شدن.یه ربع بود که بهشون خیره شده بود که بکهیون افکارش رو به زبون آورد.
-منظورت چیه که توی تاریکی غرق شدی؟....منظورت چیه که نمیتونی نوری داشته باشی؟.....منظورت از نور چیه چانیول؟....کی نمیزاره نور داشته باشی؟......کی غرقت میکنه؟
YOU ARE READING
Angels of satan
FanfictionSeason one[Completed✅] Season two[ on going ] •اسم:فرشتگانِ شیطان •خلاصه:پارک چانیول تک فرزند قدرتمندترین مافیای کره و آسیا از وقتی که به دنیا اومد فهمید برای زنده موندن توی دنیای تاریکی که متولد شده برای حفاظت از خودش باید ظالم باشه و فقط با حس انت...