با صدای روشن شدن تلویزیون، به سرعت لیوان دیگری از دم کرده پر کرد و به هال رفت:
"هی...چکار داری میکنی؟ خاموشش کن"هیوک برعکس با اشتیاق صدا را بلند تر کرد:
"امروز مسابقه داریم. چطور یادم رفته بود!"دونگهه خود را به کاناپه رساند و لیوان را به سمتش دراز کرد. هیوک با بی علاقگی لب جمع کرد:
"یه لیوان خوردم خب بسه دیگه. میل ندارم"
دونگهه با خشونت کنترل تلویزیون را از دستش گرفت و لیوان را بجایش میان انگشتانش جا داد:
"باید واسه فردا صبح حالت خوب شه ست داریم"
و تلویزیون را خاموش کرد. هیوک لیوان را به دهان نزدیک نکرده غرید:
"روشنش کن! میگم مسابقه لیگ برتره"
دونگهه اخم کرد:
"تو باید بخوابی تا زود خوب شی"
و از دسته ی مبل پتوی تاشده را برداشت تا باز کند و روی هیوک بیندازد ولی هیوک خیز برداشت و کنترل را از دستش قاپید. دوباره تلویزیون را روشن کرد و عقب لمید:
"من حالم کاملا خوبه"
دونگهه باکلافگی پتو را به سمتش پرت کرد:
"تا برات لباس بیارم اینو بکش روت"هیوک پتو را هم کنار زد و بجایش دست روی مبل کوبید:
"هوای خونه گرمه بیا بشین"
دونگهه نیم نگاهی به تلویزیون انداخت و با دیدن جدول تیم ها وحشت کرد:
"لعنت!"
و از روی کنجکاوی چرخی زد و کنار هیوک نشست:
"اگر تیم ببره مسابقه بعدی با تیم ماست؟"
هیوک با عشق دست دور شانه های دونگهه انداخت و او را به سمت خود کشید تا به سینه ی او تکیه بزند:
"این مسابقه رو میبریم و تیم شما رو هم میکوبیم!"
دونگهه راضی از عطر و گرمای تن هیوک، در آغوشش ولو شد و غرید:
"عمراً بتونید اینچئون رو بزنید!"
هیوک با هیجان پرسید:"حاضری شرط بندی کنیم؟"
دونگهه چانه اش را بلند کرد تا صورت هیوک را ببیند. از تب چشمانش خمار شده و گونه هایش گل انداخته بود.
"رو چی؟"
هیوک تحمل نکرد و بوسه ای به پیشانی او زد:
"اگر بوسان برنده ی این مسابقه شد هر کاری گفتم باید بکنی اگر تیم مقابل برنده شد هر کاری تو بگی من میکنم"
"مثلاً چکار؟"
هیوک هیچ ایده ای نداشت. شانه بالا انداخت:
![](https://img.wattpad.com/cover/226145661-288-k756101.jpg)
YOU ARE READING
Insanity Play<ᶠᵘˡˡ>
Fanfictionفیکشن: بازی جنون کاپل: ایونهه 🔥و.... ژانر: رومنس ، اسمات ، روانشناختی ☢در حال آپ (پنج شنبه ها و دوشنبه ها) نویسنده اصلی:amy western Editor: shimmer خلاصه فیک: خلاصـه: عاشقی را بلد نبودند. شاید هم میدانستند اما فقط این سبک آنها بود! لی اونهیوک با...