🚫دو پارت پشت سرهم آپ شده،پارت بعدی هم بخونین🚫
"یااا یااا یااا اون چیه میذاری تو ساک؟"
دونگهه با غرش هیوک شلوارکی را که تا کرده داخل ساک میچپاند دوباره بیرون کشید:
"چیه مگه؟"
هیوک تیشرتی را که تا نیمه ی سینه اش پوشیده بود کامل پایین کشید و از روی تخت بلند شد:
"حق نداری چنین چیزای زشتی تو ویلای من بپوشی!"
دونگهه به دستش نگاه کرد:"کجاش زشته؟"
هیوک با یک پرش مقابلش زانو زد و لباس را از دستش قاپید:
"شلوارکه. همین کافیه!"
و آنرا دوباره داخل کمد پرت کرد. دونگهه گیج شده بود:
" یعنی چی؟ به تو چه من چی میپوشم چی نمیپوشم؟"
هیوک کشوی لباس زیر را بیرون کشید:
"البته که به من مربوطه. خونه منه و تو هم مال منی. باید من بگم چی دوست دارم تنت ببینم! "
دونگهه اخم خندانی کرد:
"بس کن برو یخچالتو خالی کن"
و خواست کشو را دوباره سرجایش هل بدهد ولی هیوک لبه ی کشو را چنگ زد و غرید:
"نه. تو برو به کارای یخچال رسیدگی کن من لباساتو انتخاب میکنم"چشمان دونگهه گرد شد. هنوز هم فکر میکرد شوخی میکند ولی هیوک کشو را کمی بهم ریخت و دو باکسر سیاه و تنگ با یک مایو قرمز چید و داخل ساک فرو کرد:
"اینا بد نیست. بقیه اش بدرد نمیخوره"
و کشو را بست و از جا بلند شد تا از قفسه، تیشرت و بلوز انتخاب کند. دونگهه بخنده افتاد:
"مسخره بازی درنیار هیوک"
و خواست از ساک شورتهایش را بردارد ولی هیوک از بالا چند تیشرت نازک و یقه گشاد و چند رکابی و بلوز حلقه ای تنگ هم پایین انداخت و در کمد را کشید بسته شود:
" فعلاً همینا بسه. منم کلی لباس نو دارم لازم داشتی میتونی بپوشی "
دونگهه با ناباوری یکی از تیشرت ها را بلند کرد و نالید:
"اینا هدیه فوتوشات شرکته. هیچوقت نپوشیدم و نمیپوشم!"
هیوک قبل از آنکه دونگهه همه را دست بزند و شاید جمع کند، بازویش را گرفت و بالا کشید:
"تو پاشو برو قهوه بریز منم بیام"
و به حوله ی که با پوشیدن لباسهای نو روی تخت مانده بود اشاره کرد:
"اونم بنداز سبد رخت"
دونگهه سعی میکرد خنده اش را کنترل کند تا هیوک پررو نشود.
ESTÁS LEYENDO
Insanity Play<ᶠᵘˡˡ>
Fanficفیکشن: بازی جنون کاپل: ایونهه 🔥و.... ژانر: رومنس ، اسمات ، روانشناختی ☢در حال آپ (پنج شنبه ها و دوشنبه ها) نویسنده اصلی:amy western Editor: shimmer خلاصه فیک: خلاصـه: عاشقی را بلد نبودند. شاید هم میدانستند اما فقط این سبک آنها بود! لی اونهیوک با...