سکوت هیجان انگیزی داخل ماشین برقرار بود و هیچکدام شهامت شکستنش را نداشتند. در واقع دونگهه لازم میدانست در مورد ایجاد اختلال در ضبط تبلیغ چیزهایی به هیوک گوشزد کند ولی برای دقایق اولیه بعد از آشتی انصاف نبود. در ضمن دلش نمی خواست این جو جذاب و شیرین را با تکرار نصایح قبلی خراب کند که خود هیوک بالاخره لب باز کرد."می دونم نباید اونکارا رو میکردم"
دونگهه از اعتراف صریح هیوک خوشحال شد ولی باز هم جرات نکرد موافقت کند. ادامه ی سکوتش هیوک را مجبور به ادامه دادن کرد:
"همش تقصیر توئه"
دونگهه دیگر نمیتوانست ساکت بماند ولی تا دهانش را باز کرد اینبار هیوک با جمله ای دیگر ساکتش نگه داشت.
"وقتی قضیه تو باشی نمیتونم خودمو کنترل کنم و بدون اینکه متوجه باشم کارای احمقانه انجام میدم"
دونگهه لبخند خجلی زد:
"حالا دیگه احمق بودنت هم تقصیر منه؟"
ولی هیوک به شوخی او نخندید. جدی بود و از این بابت خیلی معذب بود. دونگهه از ساکت شدن ناگهانی هیوک متوجه جدیتش شد و لبخندش را جمع کرد:
"اونا بچه های ستِ ما نبودند بهرحال. فکر نکنم مشکلی پیش بیاد"
"حرف منم این نیست"
هیوک حال عجیبی داشت. این حرفها مدتها بود که دلش را سوراخ میکرد و نمیدانست باید مطرح کند یا نه ولی به عقیده ای دونگهه هم نیاز داشت قبل از آنکه دوبار دیر بشود."وقتی بهت نزدیک میشم خرابکاری میکنم...دیوونه میشم، آبروریزی میکنم و بهت آسیب میرسونم"
نگاهش را از مسیر روبرو برنمیداشت و این جدیت دونگهه را کم کم میترساند:
"اگر منظورت قضیه هیچول و دعوامونه باید بگم تو حق داشتی که..."
"تو اون قضیه هم من مقصر بودم!"
هیوک بخاطر یادآوری آن روز بغض کرد. دونگهه گیج شده بود. این طرز صحبت مناسب هیوک
نبود. او اصلاً کسی نبود که چنین موقعیت خوب را با حرفهای تلخ و رسمی خراب کند."من با رفتارای دیوونه مانندم باعث شده بودم اعتمادت ازم سلب شه...و خب رفاقت غلط با هیچول و دوربین گذاشتن هم اشتباهات بعدیم بود"
دونگهه این حجم از درک و فهم و شکسته نفسی و احترام هیوک را باور نمیکرد.
"همش سوتفاهم بود که میشه فراموش کرد"
"آره میشه اما نباید فراموش کرد"
دونگهه حالا دیگر رنجیده و ترسیده بود:
"منظورت از این حرفها چیه؟"
به نیم رخش نگاه کرد و هیوک سرعت کم کرد و ماشین را کناری نگه داشت تا تمام حواسش
به صحبت باشد.
STAI LEGGENDO
Insanity Play<ᶠᵘˡˡ>
Fanfictionفیکشن: بازی جنون کاپل: ایونهه 🔥و.... ژانر: رومنس ، اسمات ، روانشناختی ☢در حال آپ (پنج شنبه ها و دوشنبه ها) نویسنده اصلی:amy western Editor: shimmer خلاصه فیک: خلاصـه: عاشقی را بلد نبودند. شاید هم میدانستند اما فقط این سبک آنها بود! لی اونهیوک با...