فلش بک یک سال قبل:
از خودش و کاری که صبح کرد به شدت متنفر بود. اون روز لو بخاطر سرماخوردگی و تب شدیدی که داشت به آزمایشگاه سر نزد و همین بهترین فرصت برای رسیدن به فرمول پریل بود.
با اندرو قرار گذاشتن و اون رسوندش آزمایشگاه. کلیدی که صبح زود از تو جیب کت لو کش رفته بود رو بیرون کشید و در رو باز کرد. اولین باری بود که داشت اون ازمایشگاه رو از نزدیک میدید و همین باعث شد زمان نسبتا زیادی رو صرف گشتن دنبال اون فرمول بکنه.
اینطور نبود که لوهان از اول تا آخر فرمول پریل رو روی یه برگهی آچار نوشته و روی میز گذاشته باشه. پیدا کردن چیزی که میخواست زمان زیادی ازش گرفت...
با کلی بدبختی تونست دفترچه یادداشت لوهان رو پیدا کنه و از اونجا بزنه بیرون. با اندرو به خونه برگشت و حالا اون روی تختش نشسته و منتظر بود اندرو زبون باز کنه.
+ خب... همونیه که میخواستیم مگه نه؟
× آره خودشه. فقط خیلی نامرتب و بهم ریختس.
+ اینش که مهم نیست. ما فقط یه فرمول کلی و البته غلط نیاز داریم که بهش بدیم.
اندرو نیم نگاهی به اون انداخت و گفت:
× نه بک... باید فرمول شبیه به پریل باشه. اگه خیلی متفاوت و در هم بر هم باشه میفهمن. به هر حال اونا خودشونم سازندن.
بک با نگرانی گفت:
+ ولی نمیخوام فرمول واقعی پریل دستشون برسه. این تمام چیزیه که لو و چان دارن... باید عوضش کنیم.
× عوضش میکنیم. ولی آخراشو... باید یه چیزی رو تو آخراش تغییر بدیم تا نتونن کامل بسازنش.
+ خب چطور اینکارو انجام بدیم؟ نه من نه تو هیچی از این فرمولای شیمیایی نمیدونیم.
اندرو دستی به موهاش کشید و بعد از چند ثانیه خیره نگاه کردن به دفترچهی تو دستش گفت:
× من به این رسیدگی میکنم. نمیخواد نگران باشی. پدرت گفت تا کی وقت داری؟
+ اون چیزی نگفته. ولی باید هرچه زودتر بهش بدم. حتی الانم ممکنه دیر باشه. چان دست اوناس. میتونن هر بلایی سرش بیارن.
از روی تخت بلند شد و گفت:
+ الان اینجا نشین. برو فکر کن که باید چیکار کنیم. منم به بابام پیام میدم و میگم فرمولو براش گیر آوردم. باشه؟ برو دیگه...
اندرو از جاش بلند شد ولی به جای بیرون رفتن از اتاق دفترچه رو تو جیب شلوارش گذاشت و قدمی به اون نزدیک شد.
× بک چیزی هست که باید بهت بگم. گفته بودی برای اینکه چانیول رو نجات بدیم به نیروی بیشتری نیاز داریم.
+ خب آره... تونستی کسی رو پیدا کنی؟
× خیلی گشتم. اینکه بدون احراز هویت از گروهی بخوای برای نجات دادن یه فرد مجهول کمکت کنن خیلی سخته و هرکسی قبول نمیکنه.
YOU ARE READING
The tormentor[Completed]
Fanfictionشکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی ن...