صبح زود بود که لوهان تکونی به خودش داد و چشمهاش رو باز کرد. سردرد شدیدی داشت و حس میکرد کلیومترها دویده. نگاهی به اطراف و سر و وضعش انداخت. روی تخت خوابیده و لباسهاش تنش بود.
دیشب دقیقا چه غلطی کرده بود؟ از روی تخت پایین اومد و به اطراف نگاه کرد.
تا یه جاهایی رو به خاطر داشت و از یه جایی به بعد رو نه. اون تو حالت بیخیالی اعتراف کرد که از سهون خوشش میاد. سهون رو بوسید و اون پسش نزد. بعد از اینکه بوسه هاشون بیشتر شد و شدت گرفت سهون اون رو از روی مبل بلند کرد و به همین اتاق اومدن. اون روی تخت افتاد و سهون روش خیمه زد و بعدش...
فقط تا همینجاش رو به خاطر داشت. بعدش چیکار کرده بودن رو نمیدونست. الان که بهش فکر میکرد حتی نمیتونست باور کنه که دیشب واقعا چه اتفاقی بین اون و سهون افتاده. یعنی اون به سهون گفت دوستش داره و سهون قبول کرد؟ همینقدر ساده و مسخره؟
با کلافگی به موهاش چنگ زد و دور خودش چرخید. سر و صدایی که از بیرون اتاق میومد بهش میفهموند که سهون تو خونهاس و اگه از اتاق بیرون بره باهاش روبرو میشه. نمیشد از پنجره فرار کنه تا با هم چشم تو چشم نشن؟
کتش روی مبل گوشهی اتاق بود و اون با خوشحالی کتش رو پوشید. حالا فقط باید از اینجا میرفت.
پنجرهی اتاق رو باز کرد و از بالا به پایین خیره شد. ارتفاع زیادی نداشت میتونست ازش پایین بپره. نفس عمیقی کشید و زیر لب گفت:_ همینه لو... فقط میپری پایین. بعدش دیگه تمومه
یه پاش رو بالا آورد و لبهی پنجره گذاشت. خواست پای دیگه اش رو هم بالا بیاره و بعد پایین بپره که با شنیدن صدای سهون سر جاش خشکش زد.
+ الان دقیقا داری چیکار میکنی؟
چشمهاش رو بست و اخم کرد. دیر کرده بود.
+ بیا پایین از اونجا بچه. فکر میکنی با فرار کردن کاری که دیشب کردی پاک میشه؟
پاش رو پایین گذاشت و سمت اون مرد چرخید. سهون با چهرهای خنثی به اون خیره شده بود.
+ باور نمیکنم که خجالت کشیده باشی برای همین توقع دارم هر چه سریعتر دهن باز کنی و بگی چرا دیشب اون کار رو کردی
از لحن خشک سهون خوشش نمیومد. توقع داشت ازش عذرخواهی کنه؟ خب اگه نمیخواست که میتونست اون رو پس بزنه.
× خب من... کار بدی نکردم. همه یجورایی این کار رو انجام میدن. فقط بستگی به مود داره
سهون دست به سینه به دیوار تکیه زد و گفت:
+ اوه واقعا؟ همهی مردم انجامش میدن؟ یعنی همهی مردم هر قرصی که ببینن رو میخورن و بعد روش اسم تحقیق میذارن؟ عجیبه... چرا من اینطور نیستم پس؟ یعنی مشکل از منه؟
DU LIEST GERADE
The tormentor[Completed]
Fanfictionشکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی ن...