یک هفته از اون شب گذشت.
بک بی حوصله و بداخلاق شده بود اما این چیزی نبود که چان پیش بینی نکرده باشه.نتیجهی بررسی نمونه خون بک اومد و مادهای خارجی تو خونش وجود داشت که دقیقا با ترکیبات اون مایع قرمز همخوانی داشت.
لوهان بعد از آزمایش کردن اون مایع متوجه شده بود که تو ترکیبات تشکیل دهندهاش مادهای به اسم کانابیس به مقدار خیلی زیاد وجود داشت که باعث ایجاد توهم میشد.
چان این رو فهمیده بود چون هر بار که بک دستش به اون مواد میرسید و مصرف میکرد با اون مهربون میشد و براش مینوشت که دوستش داره اما به محض اینکه اثرش میپرید بد اخلاق میشد و نمیخواست حتی صداش رو بشنوه.
به همه سپرده بود که هر بستهای به اون عمارت میاد رو اول خودش باید چک کنه و بعد به دست بک میرسوندک و اینطوری میتونست هر بار قبل از بک اون بسته ها رو برداره و قایم کنه.
مارکوس هربار به یک شکل براش مواد میفرستاد. یکبار در قالب بستهی پستی، یکبار سفارش غذا، یکبار خرید آنلاین و یک بار برنده شدن تو یه قرعه کشی کوچیک...
اون هر بار بسته ها رو میگرفت و با برداشتن دوتاشون تنها بستهی باقی مونده رو بعد از کلی رقیق کردن برای بک میفرستاد.دوز اون مواد رو ذره ذره کم میکرد و بدون اینکه بک بفهمه در اختیارش قرار میداد.
جونمیون دو روز بعد از ملاقاتشون باهاش تماس گرفت و گفت با یکی از همکارانش که در انگلیس زندگی میکنه در رابطه با بک حرف زده و حتما هر کاری که برای کمک به اون پسر از دستش بربیاد انجام میده.
قرارشون این بود... جونمیون بیرون از خونه روی ذهن بک کار میکرد و اون داخل خونه سرگرمش میکرد تا بتونه این دوران رو پشت سر بذاره.
الان هم بعد از ملاقات با جونمیون درحال برگشت به خونه بود که گوشیش زنگ خورد و با برقراری تماس صدای پرانرژی تهیونگ به گوشش رسید.
× سلام باس... مثل همیشه به موقع جواب دادی.
+ چی شده؟
× حوصلهی مقدمه چینی ندارم پس میرم سر اصل مطلب. کی وقت داری همدیگه رو ببینیم؟ چیزی هست که باید بهت بگم.
+ چه چیزی؟
× مربوط به اون مرتیکه مارکوسه. فکر کن یه نقطه ضعف ازش پیدا کردم. دوست داری درموردش بدونی یا نه؟
توجهش جلب شد. ممکن بود حرفهای مهمی برای زدن داشته باشه و بتونه بهشون کمک کنه.
+ خوبه. برای شب بیا همدیگه رو ملاقات کنیم.
× کجا؟ اگه قراره اون پلیسه هم باشه از الان بهت بگم که من جایی نمیام.
+ نقطه ضعفی که از مارکوس پیدا کردی نیاز به مدرک برای اثبات داره؟
YOU ARE READING
The tormentor[Completed]
Fanfictionشکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی ن...