ماشین رو مقابل عمارت پارک نگه داشت و با لوهان تماس گرفت. بعد از چند تا بوق صدای خواب آلود پسر تو گوشش پیچید.
× کیه؟
جوری گوشیش رو جواب داده بود انگار آیفون خونه رو جواب داده. با پوزخند گفت:
+ جلوی در خونتم. بدو بیا بیرون
بعد از چند ثانیه سکوت دوباره صدای پسر تو گوشی پخش شد. اینبار بلندتر...
× این وقت شب جلوی در خونه ی من چه غلط...
+ خودت گفتی یک ساعت دیگه وقتم تموم میشه. تازه ده دقیقه هم زود رسیدم.
باز هم چند ثانیه سکوت شد و بعد...
× صبر کن میام پایین
بعد از ده دقیقه در بزرگ حیاط کمی باز شد و لوهان که سر تا پا مشکی پوشیده و یه کوله پشتی مشکی هم رو دوشش بود بیرون دوید. سمت ماشینش اومد و بعد از باز کردن در خودش رو پرت کرد داخل.
سهون با قیافه ی خنثی ای بهش نگاه میکرد.
+ خیلی طولش دادی.
لوهان بی توجه به پسر کنارش کوله پشتیش رو پایین گذاشت گذاشت و لبتاب و دسته ی بازیش رو بیرون کشید.
× صندلیتو بکش عقب
با جدیت رو به سهون گفت و خودش هم همونکار رو کرد.
+ چرا؟ مگه میخوایم چیکار کنیم؟
× دارم کمکت میکنم قدم بعدی رو برداری.
سهون به حرفش گوش داد و صندلیش رو عقب تر برد. لوهان بعد از روشن کردن لبتاب و وصل کردن دسته ی بازیش بهش لبتاب رو روی پای سهون گذاشت و گفت:
× خب شروع کن.
+ این دیگه چیه؟ باید چیکار کنم؟
× دو روزه نتونستم مرحله ی اول بازی رو رد کنم. اگه میخوای یه قدم بزرگ برداری باید این مرحله رو رد کنی.
سهون با قیافهی پوکر به صفحه ی لبتاب نگاه کرد. الان ساعت یک شب باید با اون پسر گیم میزد؟ خب چه توقعی داشت؟ قرار بود اعتمادش رو جلب کنه. حتما این راهش بود.
+ این دیگه چه بازی ایه؟
× فصل دومه Revenge. از قبلیه خیلی پیشرفته تر و سخت تره. ببین گرافیک بازیش چقدر پیشرفت کرده...
برای سهونی که حتی فصل اول اون بازی رو هم به چشم ندیده بود هیچ اهمیتی نداشت که بازی تا چه حد پیشرفت کرده. حتی نمیدونست باید چیکار کنه.
+ چیش تغییر کرده که به نظرت سخت تر شده؟
× تو فصل اول اون کسی که به عنوان گیمر بازی میکرد رو کامل میتونستیم ببینیم. یه پسر ظریف و قد کوتاه. تو این فصل پسره عوض شده. قد بلندتر و گنده تر به نظر میاد. حتی مکانشم فرق میکنه. تو فصل اول کره بودن اما الان انگلیسن. ببین این پسره از زندان میاد بیرون و حالا باید به ماموریتایی که در طول بازی بهش میدن عمل کنه.
BINABASA MO ANG
The tormentor[Completed]
Fanfictionشکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی ن...