new day

29 5 0
                                    

*+ سعی میکنم تکالیفمو انجام بدم اما...همش چشمام پر میشد.. با پشت استینم اشکامو پاک میکنم و موهامو میزنم پشت گوشم..
آری روی میز نشسته بود نوازشش میکنم..
که چندتا ضربه به در میخوره..*

+ب.. بله..

•: ارباب.. میگن برای شام تشریف بیارین..

+من...من گرسنم نیست.. انجی.. ممنون

•: ولی بیشتر عصبی میشن..

*+چند لحظه نگاهش میکنم.. این چیزی بود که من واقعا نمیخواستم اگه دوباره بیاد سراغم چی..
سری تکون میدم و از روی صندلی بلند میشم.. میرم تو سرویس صورتمو میشورم و نگاهی به خودم میکنم و با انجی میرم پایین.. موهامو سمت راست صورتم میریزم تا قرمزیش دیده نشه..
با دیدنش پشت میز سریع سرمو میندازم پایین و میشینم.. که انجی ظرف غذامو میزاره جلوم.. اروم تشکر میکنم *

+ م.. ممنونم..

*- یکم از غذام خوردم و نگاهش کردم *
- ببینمت..

*+با حرفش با ترس اب دهنمو قورت میدم و نگاهش میکنم *

*- یکم نگاهش کردم.. دستمو سمت صورتش بردم که خودشو کشید عقب..*
-نترس..

*+ چند بار پلک میزنم و تکون نمیخورم *

*- موهاشو از روی صورت و گردنش کنار زدم و با دیدن جای انگشتام.. اهی کشیدم.. پشت دستمو روی صورتش کشیدم..*

-از دستت عصبی بودم.. قرار نبود بیارمت این خونه.. و حالا که اوردمت روی خیلی چیزا تاثیر گذاشته...

*- یکم از نوشیدنیم خوردم و اون کاغذو هل دادم جلوم..*

-فرم مدرسه.. امضاش کردم..

*+ اون فرمو برمیدارم تا میکنم و میزارم توو جیب هودیم*

+م.. ممنون..

- تا نکن.. باید بزاری تو پوشه و ببریش..

*+ کاغذ و در میارم و تند تند با دستم صافش میکنم *
+ببخشید..

*- نگاهی به حرکات مظطربش کردم..*

- میترسی...

*+ سرمو تکون میدم.. برای اینکه دیگه سوالی نپرسه چنگالمو برمیدارم و یکم از غذام میخورم*

*- یکم نگاهش کردم.. داشت خوابم میبرد.. چشمام سنگین شده بود.. یکم از غذام خوردم و بلند شدم..از پله ها رفتم رفتم بالا.. به جیمی اشاره کردم و اونم دنبالم اومد.. ولی فهمیده بود نمیتونم راه برم.. سرشو میبرد زیر بازوم و سعی میکرد ببرتم سمت اتاق..
ولی همون اول راهرو دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم.. تکیه دادم به دیوار و سر خوردم.. سرمو به دیوار تکیه دادم و چشمامو بستم*

- نمی..نمیبینم..

*+ نگاهش میکنم.. حالش خوب نبود.. اما جرات نداشتم برم سمتش.. از جام بلند میشم و میرم تو اشپزخونه اما هیچکس نبود.. میرم تو سالن.. هنوز همونجا بود.. میرم سمتش *

White RoseWhere stories live. Discover now