Always

14 5 7
                                    

- اون گردنبند و دستبند و گذاشتم داخل جعبه.. حساب کردم و رفتیم بیرون*

- بریم پیتزا بخوریم؟

+ اشتها ندارم..

*- اهی کشیدم.. اشتها نداره.. پاکتارو دادم به هپی و گفتم جلو تر بره.. دستشو گرفتم و نگاهش کردم *

- وقتی اشتها نداری یعنی نارحتی.. من نمیتونم نارحتیتو جبران کنم پیتر.. شاید چون خودم باعثشم.. فقط میتونم بهت بگم زمان بده به همه چیز.. شاید همه چیز عوض شد.. شاید طرز فکر من عوض شد.. شاید تو عاشق یکی دیگه شدی.. فقط زمان بده و نارحت نباش.. حداقل تو مثل من گیر نکن تو یه لحظه و لذت ببر..

*+ سرمو میبرم بالا و نگاهش میکنم.. بی اختیار میرم جلو و دستامو دور کمرش حلقه میکنم *

+ فقط.. بزار پیشت بمونم..

*- بغلش کردم و بوسه ای به موهاش زدم*

- قرار نیست جایی بری.. چندین بار گفتم به این فکر نکن..

*+ ازش جدا میشم و لبخندی میزنم *

+ بریم.. مرغ سوخاری بخوریم؟

*- اروم خندیدم و سرمو تکون دادم *

- اره بریم.. خودت باید به هپی ادرس بدی..

***************

*+میخندم و میرم سمت باغ.. اطرافو میگردم.. اینجا نبود.. اهه مگه چقدر دور شده.. پشت اون دیوارم نبود..*

+ سویااااانن.. مگه کجاا قایمم شدییی

*+ نگاهی به جیمی کردم*
+ به نظرت کجاست.. هوفف باشه تو بردی پیداش کن..

*+ با اشارم دویید و منم دنبالش *

+ سویانن قراره پیدات کنیممم..

*+ دنبال جیمی میدوییدم.. رفت پشت ساختمون عمارت.. با تعجب نگاهی به اطراف میندازم.. تا حالا اینجا نیومده بودم.. با پارس جیمی و جیغ خفیفی میدوعم اون سمت و میبینم دامنشو گرفته و میکشه *

+جیمیی.. بیا کنار..ولش کن..

*+ با اومدنش سمتم سرشو ناز میکنم*
+ حالت خوبه سویان؟

س: اه.. خوبم.. ترسیدم..هی خودت باید میومدییی

+ اره.. اخه تا حالا اینجاها نیومده بودم.. چون زیاد دیگه اطراف عمارت نمیچرخم..

*+ با دستم اون درختارو نشون میدم*

+ بینشون تله گذاشتن برای حیوون های وحشی.. ییار پام توشون گیر کرد..ازون موقع میترسم..

*س: رفتم سمتش*

س: اوه جدی؟ من نمیدونستم..پس حتما خیلی بدجور پات اسیب دیده..

*+ سرمو تکون میدم و میریم سمت عمارت*
+ اره خیلی درد داشت..

*س: دنبالش رفتم*

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: 5 days ago ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

White RoseWhere stories live. Discover now