wrong

15 5 2
                                    

- بی توجه بهش برگشتم سمت در و رفتم سمت اتاق خودم.. باید اماده میشدم*

*+صورتم و میشورم..لباسام و میپوشم و موهام و پشت سرم مرتب میبندم.. یکم بالم لب میزنم.. کاپشنمو میپوشم و کولمو برمیدارم و میرم پایین تا بیاد *

*- یه یقه اسکی نازک مشکی میپوشم.. با اون کت و شلوار جذب خیلی خوب میشد.. یکی از عینکای طرح مینیمالمو به چشمم زدم.. ساعتمو دور دستم بستم و رفتم پایین.. نشسته بود روی کاناپه*

- پاشو بریم..

*+ بلند میشم و دنبالش میرم و سوار ماشین میشم*

*-نشستم و با راه افتادن هپی مشغول چک کردن ایمیلام شدم *

- هپی.. تند تر برو.. مارو که پیاده کردی باید بری سفارشمو بگیری..

ه: چشم قربان..

*- نگاهی به پیتر میکنم *
- تو چیزی احتیاج نداری قبل مدرسه؟

+ نه..

*- چیزی نگفتم.. تا رسیدن به مدرسه هردومون ساکت بودیم.. یعنی خب حرفی برای گفتن نداشتیم..
وارد مدرسه شدیم چشمم افتاد به بقیه ی خانواده ها.. همه دسته جمعی اومده بودن.. انگار قراره کل فامیل برن عروسی.. و به عنوان هدیه قاب عکس بچوشن دستشون بود.. چندش نگاهشون کردم.. مگه یه دسته گل ساده چشه اخه*

- اییی.. اینجور هدیه ها برای تو مدرسه خیلی زشته..

*+ اروم میخندم و دستشو میگیرم *
+ بیا بریم داخل..

*+ داشتیم میرفتیم داخل که فلش و میبینم اهی میکشم و خواستم از کنارش رد بشم که اومد جلو *

ف: سلام پرن.. اهم پیتر.. سلام اقای استارک..
+ سلام..

*- پوکر به پسره نگاه کردم *

*ف: برمیگردم سمت پیتر*

ف: شنیدم نفر اول شدی.. تبریک میگم

*+ با تعجب نگاهش میکنم.. این همون پسره بی ادب بود؟؟*

+امم..ممنون..

ف: امم.. پیتر.. میگم.. میشه که با هم تنها حرف بزنیم؟

*+ واقعا دیگه داشتم تعجب میکردم*
+ چه حرفی بزنیم.؟؟

ف: درمورد یه چیز خصوصی..

*- تا اون لحظه با ابرو های بالا رفته بهش نگاه میکردم.. با اخرین جمله اش یکم سمتش خم شدم*

- چیه نکنه ازش خوشت اومده؟

*ف: هل میشم*

ف: چی..؟؟ من.. اه.. خب.. اره..

*+ چشمام گرد میشه.. فلش از من خوشش میاد!؟؟ اما اون که همش اذیتم میکرد*

*ف: نگاهی به پیتر میکنم*
ف: این مدت که.. مدرسه نبودی دلم برات تنگ شده بود..

White RoseWhere stories live. Discover now