lost

31 4 2
                                    

تا رسیدن به عمارت دیگه چیزی نگفتم..
اونم چیزی نگفت..
طبق معمول کلافه بودم.. عصبی بودم.. ولی اینبار حتی خودمم دلیلشو نمیدونستم..
ماشینو پارک کردم و پیاده شدم.. اون قفس رو برداشتم و رفتم داخل که هپی اوند جلوم و خواست قفسو بگیره.. ولی دستمو عقب کشیدم..
من از اون حیوون بیزار نبودم به هر حال اونم یه حیوون بود.. فقط چون مال پیتر بود رابطه ی خوبی باهاش نداشتم..
ولی نمیخواستم به خاطر این موضوع جیمی بلایی سرش بیاره.. سمت پله هت رفتم و به پیتر اشاره کردم *

- جلو تر برو خرگوشتو بگیر نیاد تو دست و پام

*+ میرم داخل.. و تا برم تو اتاقم جونم بالا اومد چرا انقد پله و راهرو داره.. در اتاقو باز میکنم*

+سلاااممم آریییی

*+با دیدنم دویید سمتمو بغلش کردم *

+دختر خوب.. برات یه خونه ی خوشگل خریدم

*- نگاهش میکردم که چجوری با خرگوشش حرف میزد.. منم وقتی با جیمی تنها بودم خیلی فرق میکردم ولی.. من فرق میکردم.. در صورتی که پیتر.. همیشه همینطوری بود.. اهی کشیدمو و رفتم داخل *

+ارییی سمت ارباب نرو اون دوست نداره که تو رو پاهاش بشینی باشه؟؟

*+حرفم بیشتر بهم چسبید*

*- همین مونده بود یه خرگوش بشه دشمنم.. با واکنشش به حرف پیتر خندم گرفته بود.. کیوت بود.. ولی جلوی خودمو گرفتم و با همون اخم سمت پنجره رفتم.. اون قفس کوچیکو گذاشتم روی زمین و درشو باز کردم *

- بیا.. اری..

*+اری با پیدن اون قفس سفید پرید پایین و دویید سمتش و رفت داخل.. اروم میخندم *

+خیلیی خوشگلهه

*- نفسمو فوت کردم و برگشتم سمت در*

- براش غذا و اب بریز

+چشم.. بیاا اریی جونمم

*- خیلی ذوق میکرد.. باحال بود.. حتی دیدن ذوق کردن یه نفر دیگه هم به نظر باحال میومد..
تو حال خودش بود و داشت با اری حرف میزد و ذوق میکرد.. رفتم بیرون که دیدم جیم داره میره سمت اتاقم.. بلخندی زدم و صداش کردم*

- جیمی.. چقد خسته به نظر میای..

*- برگشت و همونطور اروم اومد سمتم.. نگران شدم که چرا انقد خستس ولی.. اونم سگ منه.. جلوش نشستم و صورتشو بوسیدم و دستمو روی بدنش کشیدم *

- نارحتی؟ عصبی شدی کوچولوی من..

*- همونجا نشستم و به نوازش کردنش ادامه دادم.. خندم گرفته بود که چجوری با اون هیکل خوابیده بود تو بغلم و حتی اجازه نمیداد بلندشم.. خودش هم هیکل من بود و خودشو برام لوس میکرد.. به دیوار تکیه دادم و اروم دستمو رو بدنش کشیدم*

- دوست داری.. اینطوری باهات حرف بزنم؟
هوم؟ مثلا وقتی میام داد بزنم سلااممم جیمییی..
پسر خوشگلمم.. اره؟

White RoseWhere stories live. Discover now