worry

37 7 5
                                    

*- مجبور شدم چند تا چسب دیگه که انجی اورده بود و بزنم و برم تو حموم.. یه طرف انگشت اشاره ام کلا زخم شده بود..
اب گرمو توی وان باز کردم و اسفنجمو گذاشتم کنارم.. باکسرمو دراوردم و نشستم تو وان.. اب گرم حالمو بهتر میکرد*

- آاه.. خوبه.. میتونی بشوری؟

*+ سرمو انداخته بودم پایین تا چیزی نبینم که با حرفش سرمو بالا میبرم.. با دیدن باکسرش چشمام گرد میشه دراورددددددد.. عههه.. خفه شو پیتر.. لپام داغ شده بودن.. تو باید الان کمکش کنی.. لبه ی وان میشینم...دوش متحرک و برمیدارم روی موهاش میگیرم که خیس میشن..شامپوشو برمیدارم و کف دستم میریزم.. شروع میکنم به ماساژ دادن و شستن موهاش*

*- خیلی خوب سرمو ماساژ میداد..انگار خستگیم داشت در میرفت*

- همم.. حرکت دستت خوبه..

*+ لبمو گاز میگیرم و با دقت خوب موهاشو میشورم و اب میگیرم..انگشتامو لاشون میکشم*

+ خب.. ارباب.. امم شستم..

*- نفس عمیقی کشیدم و چشماشو باز کردم.. کم مونده بود خوابم ببره*

- خب الان با اب بشور..

+اب گرفتم دیگه..بزار یکم نرم کننده بزنم..

*- نفس عمیقی کشیدم و دوباره چشمامو بستم*

*+ نرم کننده شو برمیدارم.. به نوک موهاش میزنم.. بوی خوبی داشت..حواسم بود به ریشه ی موهاش نزنم..دوشو برمیدارم و روی موهاش میگیرم و نوازشش میکنم.. انگار دوستش داشت*

*- لبخند کوچیکی روی لبام نشست..این اولین بار بود...اولین بار که یه نفر برای اینکه اسیبی نبینم موهامو میشست*

- تا حالا..حتی مامانم هم نوازشم نکرده..

*+ لبخند غمگینی میزنم *
+ منم همینطور..

*- چشمامو باز کردم و به سقف نگاه کردم*
- مامان تو نبود...مامان من بود.. حتی وقتی یه هفته تو اتاق خدمتکارا زندانی شده بودم.. یه بارم بهم سر نزد در صورتی که بابام خونه نبود.. من حتی.. جایی برای دستشویی کردن نداشتم..

*- اروم خندیدم*
- الان.. دارم غر میزنم...مسخرس..

*+ با بغض نگاهش میکنم*
+نه.. نیست.. من گوش میدم..

- بیخیال.. چیزی برای گفتن نیست.. اگه بخوام شروع کنم سالها طول میکشه..

*- اهی کشیدم *
- تموم شد؟

*+ دوش و میزارم کنار *
+اره..

*- سرمو بلند کردم و صاف نشستم.. از شامپو بدنم ریختم روی اون اسفنج و نگاهش کردم*

- این دستمو اسفنج میکشی؟ یا.. اوطرف کمرم..

*+ سری تکون میدم..اسفنجشو میگیرم و تا نزدیک موچ دستش اسفنج میکشم و کل کمرشو.. و اب میگیرم.. خم میشم و سینه و اون دستشو هم میشورم که نمیدونم دقیقا چجوری شد و چرا لیز خوردم و افتادم تو وان...اونم دقیقا تو بغلش قشنگ یه دور رفتم زیر اب و اومدم بالا*

White RoseWhere stories live. Discover now