34

5.5K 602 898
                                        

هی گايز 😍

خوبيد یا زندگی در حال پاره کردن شمام هست؟ 😄😓

پارت از دیروز آماده بود ولی خب ميدونستم که هم خودم و هم شما درگیر رای گیری هستیم 😄
گايز اگه توییتر ندارید میتونید به صورت ناشناس هزار بارم رای بدين
این رای گیری خیلی مهمه پس لطفا تنبلی نکنید 🙏

خب بريم سراغ پارت جدید 😄
پارت بعدیم آمادس پس هروقت ووتا به 150 و کامنتا به 300 برسن آپ میکنم 😃

امیدوارم از پارت جدید لذت ببرید 💚💙
______________________________

.
.
.
.
.
.
.
.
با صدای سرفه های دردناک لویی تو آغوشش با نگرانی چشماش رو باز کرد....

شب قبل بعد از اینکه لویی خوابش برده بود، به آرومی بغلش کرده بود و کنار خودش روی تشک کنار شومينه گذاشته بود و بدن ظریفش رو بین بازوهاش گرفته بود....

تا صبح هردو آروم خوابیده بودن، ولی حالا صدای سرفه های لویی یک لحظه قطع نميشد و مشخصا اوضاع سینش افتضاح بود

سرش رو چرخوند و به صورت تو هم رفته ی لویی از درد گلوش نگاه کرد
هری: بیبی.... حالت خوبه؟

لویی سرش رو به چپ و راست تکون داد و با صدایی که به طرز افتضاحی گرفته بود سعی کرد جواب هری رو بده

لویی: خیلی درد داره.... تشنمه هری

هری نفس عمیقی کشید و به آرومی پیشونی لویی رو بوسید...
از دمای بالای بدنش ناخودآگاه اخماش رو تو هم کشید

هری: تب داری... فک کنم بهتر باشه لیام بیاد بهت سر بزنه

بلافاصله از جاش بلند شد و بعد از پی ام دادن به لیام، وارد آشپزخونه شد و مقداری شیر روی گاز گذاشت
شاید شیر گرم ی خورده سینه ی لویی رو نرم میکرد....

داخل شیر گرم ی قاشق عسل حل کرد و با لیوان شیر پیش لویی برگشت

گلوی خودش هم ی خورده درد گرفته بود، ولی خب اونقدری نبود که بشه اسمش رو سرماخوردگی گذاشت

کنار لویی روی تشک نشست و با گرفتن بازوهاش کمکش کرد روی تشک بشينه و بدن کوچولوش رو به خودش تکیه داد....

لویی مشت کوچیکش رو جلوی دهنش گرفت و چند بار سرفه کرد و بعد آهی کشید و سرش رو روی سینه ی هری رها کرد

تمام بدنش درد داشت جوری که انگار ی تریلی از روش رد شده باشه...!

هری لیوان شیر رو جلوی لبهای لویی نگه داشت و با دست دیگش به آرومی موهاش رو نوازش کرد

My heart beats for you Donde viven las historias. Descúbrelo ahora