30

5.4K 616 1.2K
                                        

هی گايز
خوبید؟

این پارت قرار بود سه شنبه آپ شه
ولی از اون جایی که برف تمام مسیر ماشین روی محل مارو بسته من نتونستم برم دانشگاه
این پارت رو مدیون برفید 😄

لطفا تو متن کامنت بذاريد
ی وقتهایی نمیبینمشون اگه تو متن نباشن 😁❤

ی خورده شرط رو زياد کنیم؟
130 تا ووت و 300 تا کامنت 😀

امیدوارم از پارت جدید لذت ببرید 💚💙

______________________________

.
.
.
.
.
.


.
.
.
لویی:

با صدای تلق تولوقی که از آشپزخونه ميومد چشمام رو باز کردم....

ساعت روی دیوار 9 رو نشون ميداد و من واقعا هیچ ایده ای ندارم کی تو آشپزخونه داره تمام ظروف خونه رو بهم میکوبه!

ما دقیقا 2 ساعت و 25 دقیقس که خوابيديم!

سرم رو آروم چرخوندم و به زینی که طرف ديگه ی مبل عمیقا خوابیده بود نگاه کردم....

مطمئنا هيچی از سروصداها رو نشنيده!
عوضیه خوشخواب....

تا نزدیکای صبح سه تایی حرف ميزدیم، ولی خب به هیچ نتیجه ای نرسیدیم....

با صدای کوبیده شدن قاشق به لبه ی قابلمه زیر لب غرغر کردم و از جام بلند شدم...

من و زين روی مبل سه نفره روبه روی هم خوابیده بودیم، جای انریکه خالی بود و پتوش تا شده روی مبل بود....

همونطور که چشمام رو میمالیدم وارد آشپزخونه شدم....
با باز شدن چشمام، با نایلی که زیر لب آواز میخوند و تند تند کونش رو تکون ميداد و ی چیزی تو قابلمه رو هم ميزد مواجه شدم!

خیلی خب....
اصلا انتظار دیدنش رو نداشتم، ولی حالا که اينجاس متوجه ميشم که چقدر دلتنگش بودم!

متوجه حضور من نشده بود....
گوشام رو تیز کردم ببينم چی داره ميخونه

نایل: واويلا پیتزا.... دوست دارم خیلی.... واويلا پیتزا.... دوست دارم خیلی.... تو پیتزا من مجنون.... تو شادی من دلخون.... ز جعبه ی خوبت منو نکن بیرون.... مبادا يک شب در هوسی باشی.... مبادا روزی تو دهن کسی باشی.... دیش دیری ديدين دیش دیری دی....

دو دستی جلوی دهنم رو گرفته بودم که ی وقت صدای خندم در نياد و جلوی این صحنه های جذاب رو بگيره!

کونش رو تند تند تکون ميداد و دستاش رو روی کابینت گذاشته بود....
ی پیشبند گل گلیم بسته بود!

کفگیر رو جلوی دهنش گرفت و شروع کرد داد زدن و همزمان بالا پایین میپرید و سینش رو میلرزوند

My heart beats for you Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang