The End

4.1K 418 377
                                        

سلام 🤗

واقعیتش اینه که نمیدونم اینجا چی باید بگم
دلم بی نهایت برای نوشتن مای هارت تنگ میشه
درواقع از همین الان دلتنگشم :)

هر شروعی پایانی داره
و بی نهایت خوشحالم که تونستم به این پایان برسم
چون تنها ترسی که موقع پابلیش کردن بوک داشتم این بود که نتونم تمومش کنم
ولی حالا ی جورایی به خودم افتخار میکنم
😂

از همه ی کسایی که ناخواسته تیکه ای از نوشته هام، به نوشته هاشون شبیه شد معذرت میخوام
این واقعا عمدی نبوده

ممنونم بخاطر ووتایی که به داستان دادید
بخاطر اینکه براش زمان گذاشتید و از چشم های خوشگلتون کار کشیدین
تک تک کامنتایی که برام گذاشتید، یادگار از این تجربه ی شیرین برام میمونه

داستان زندگیه شخصیت های مای هارت برای ما به آخر رسید
ولی شخصیت هایی که من ساختم و شما بهشون پر و بال دادید، تا ابد تو خاطر من زندگی میکنن
*-*

داستان مای هارت در اینجا به اتمام رسید
ولی راه من و شما ادامه دار خواهد بود
اگر دوست داشتید به fall سر بزنید :)

شاید گاهی از مای هارت تو کانال مکالمه ی نانوشته یا قسمتی از آینده بذارم
اونجا باهام همراه باشید *-*

شخصیتای بوکم تو جیبتون نذارید
و از دزدیدنشون خودداری کنید
کار زشتیه 😂

میلانمم دست به دست نکنید تن بچم خورد شد 🤨

دلم برای کامنتای شما و مای هارت تنگ میشه
:")

ی دنیا ازتون ممنونم، و دوستتون دارم
سارا 💙

17 شهریور 1399

My heart beats for you Onde histórias criam vida. Descubra agora