خرید

940 130 65
                                    

[همان شب سر میز شام]
تونی: ببخشید بچه ها من یکم تند رفتم ..برای جبرانش میتونید برید خرید به حساب من
*همه با صدای بلند شادی میکنن*
تونی:رحم داشته باشید فقط
نت:قول نمیدیم
*ناگهان در به آرامی باز میشه و پیتر میاد تو و با صدای بلند سلام میده*
تونی:سلام به روی ماهت..ثور یذره یاد بگیر این بچه یک ده هزارم تو هم سن نداره ولی مثه یه جنتلمن با در رفتار میکنه
پپر:انقدر که نگران اون دره نگران من نیست
تونی:خرج و مخارج زندگی دستت نیست بفهمی که خانم پاتس
پپر:اتفاقا هست استارک
باکی:موقع هایی که با هم قهرین مودب تر میشین چرا؟
استیو:اینکار از صد تا فحش بدتره
لوکی:راستی میدونستین چی از صد تا فحش بدتره؟
واندا:اینکه موقع قهر مودب شیم؟
لوکی:نه دویستا فحش اههه اههههخخ
*همه مشمئز شده نگاهش میکنن*
لوکی:یبسا
تونی:نه ولی در کل خیلی وقته زیاد با هم خوب نیستیم
پپر:همش تقصیر توعه
تونی:وات د..؟!
پیتر میشینه پشت میز :چه خبر بچه ها؟
نت:میخوایم مهمونی بگیریم تو کسیو نمیخوای دعوت کنی؟
پیتر پس از اندکی تفکر: میخوام
تونی:کی؟
پیتر:دد پول
تونی:هیچی دیگه!لوکی که میخواد تانوسو دعوت کنه توام اونو دعوت کن
استیو:جدا میخوای تانوسو دعوت کنی؟
تونی:نمیدونم...عا راستی میخوام دوباره یه چیز مهم بگم بهتون
بروس:چیشده؟!بگو من طاقتشو دارم
باکی:کی مرده؟
تونی:کی گفته کسی مرده؟!
نت:خب پس چیشده؟
تونی:تو این مهمونی من میخوام یکی از شاخای وال استریتم دعوت کنم
بروس:کی؟
تونی:جوردن بلفورت
باکی:عححح من اسمشو شنیدم از روی زندگیش یه فیلمم ساختن
لوکی:چرا باید یه غریبه بیاد تو مهمونیمون؟
تونی:به همون دلیل که تانوس قراره بیاد
لوکی:قانع نشدم
تونی:به جهنم
واندا:واقعا چرا میخوای دعوتش کنی؟
تونی:قراره با هم شریک شیم تو یه پروژه ای گفتم بیاد اونجا یکم صمیمیت کاذب ایجاد کنم مخشو بزنم بیشتر سرمایه گذاری کنه.
پپر:تو مگه خودت پول نداری که نیازمند سرمایه گذاری یکی دیگه شدی؟
تونی:میدونی من دارم خرج چند تا چتر بازو میدم؟؟ کمرم شکسته دیگه نمیکشم.
ثور:خب حرص نخور مام کمکت میکنیم حل میشه
تونی:شما جلوش ضایع بازی در نیارین نمیخواد کمک کنین
واندا:میخوای با ذهنش بازی کنم مخشو بزنم زرتی قبول کنه؟
تونی:آره آره !جز واندا هر کی بیاد نزدیک جوردن جیغ میزنما
استیو:باااشه باشه ما خار داریم ما مایه آبروریزیتیم برو با هم جوردن جونت زندگی کن اصلا
تونی:باز استیو تبدیل به بخارات بدبو شد...
بروس:یعنی اون سرمایه گذاری نکنه پروژه مون میره رو هوا؟
تونی:اون که هیچی خودمونم میریم رو هوا
نت:یعنی چی
تونی:ینی اینکه من منبع لایتناهی پول نیستم که
باکی:مسخرمون کردی؟تو از ثروتمندترینای دنیایی
تونی:بله اون ماله قبل چتربازیای شما بود.لوکی و اولتران و جمیع ویلنای این دنیا اندازه شما به من خسارت وارد نکرده بودن
لوکی: یعنی من دوبار بهت خسارت وارد کردم؟آخجون
تونی:اگه دوبارت بشه سه بار ،منم باید جمع کنم بریم خونه کلینت چتر مونو باز کنیم
ثور:البته اونجام بد نیست تنوع خوبیه
نت:آره دیگه از ریخت اینجا خسته شدیم
لوکی:قدیمی شده
تونی:خوبه حالا عین کوالا چسبیدین به همین جای قدیمی پرروهای وقیح
استیو: به جای این بحثای بیخود پولمو بده آنتونی میخوام برم کار دارم وقتمو داری هدر میدی
تونی:پولمو؟!داری ازمهربونی من سوء استفاده میکنی
استیو دوباره قیافشو شبیه گربه شرک کرد:خب بده دیگه
تونی:چجوری قیافتو این شکلی میکنی
لوکی:به سختی اههه اهههخ
باکی:استیو قیاقتو جمع کن دیگه
ثور:نمیبینین سینگل نشسته؟
نت:تو سینگلی؟؟؟؟الیزابت چیشد پس؟همه زندگیت بود که
ثور:عحح من تو رابطه ام چه جااالب حواسم نبود
باکی:من فقط سکوت میکنم
پپر یه طغیان میکنه:خدای من...من واقعا اعصاب تحمل اینهمه دیوونگی رو ندارم تونی...منو تو چند ماهه خودمونم نمیتونیم تحمل کنیم حالا با این وضع...متاسفم که اینو میگم اما من دیگه نمیتونم...من از پیشت میرم
تونی:خدافط
پپر:ها؟!حالا یکم اصرار میکردی شاید میموندم
تونی:نه دیگه برو
پپر از جاش بلند میشه: میدونستم همیشه منتظر این لحظه بودی
تونی:همیشه باهوش بودی
*پپر گریه کنان و عر زنان از کادر خارج میشود*
تونی:راحت شدم
بروس:چقدر با این شکست عشقی زود کنار اومدی
تونی:چون شکست اصلی رو چهار ماه پیش خوردم،این مدت الکی داشتیم تلاش میکردیم
نت:خب بده پولو بریم دیگه
تونی:چشم همین الان! یه دقیقه بذار نفس بکشم بعد
نت:فکر خوبیه
تونی:ممنون
استیو دست نوزاش میکشه رو سر تونی :حرص نخور *-*
تونی:باشه
بروس:بیینم تو اون برگه هه چی نوشته بود یهو اینقدر صمیمیت فوران کرد؟
تونی همونطور که به استیو لبخند ملیح تحویل میداد یهو سرشو برگردوند سمت بروس: به تو چه فضولی ؟
*همه اندکی در سکوت مشکوک وارانه به هم نگاه میکنن
یهو ویژن و باکی میپرن دستای تونیو میگیرن ،ثور و لوکیم استیو رو ،بعد بروس میره از تو جیب تونی کاغذو برداره*
تونی تقلا میکرد که خودشو از دست اونا نجات بده:آی چه خبرتونه وحشیا
استیو:دستم شکست!منو دیگه چرا گرفتین
بروس با یه لبخند شیطانی کاغذو باز میکنه:الان همه چی مشخص میشه
واندا:بلند بخون ببینم
پیتر:چی نوشته توش؟
بروس: اوه اوه
نت:چی نوشته
بروس:اوووه اووه
ثور:زهرمار چی نوشته توش؟
بروس:اوووه اوووووه
باکی:اوه اوه و درد بی درمون یه ساعته هی اوه اوه میکنه بگو دیگه
بروس:بخونم؟!
تونی داد میزنه: نه نخون
استیو:حریم خصوصی پشمه اینجا؟!
بروس:بچه نشسته نمیشه
یهو همه به پیتر نگا میکنن
پیتر:من؟ من سن قانونیو خیلی وقته رد کردما
لوکی:سن قانونی چه کوفتیه؟میانگین سنی این جمع ۵۰۰ ساله
پیتر:اوکی میرم معتاد میشم
تونی همونطور که داشت تقلا میکرد:بشین سرجات پیتر
استیو: دست من داره به فنا میره نگران معتاد شدن پیتری؟
تونی:چه اسیری شدیم
بروس: من که این کاغذو نمیخونم براتون ولی فقط میتونم بگم که تونی هنوز تنها نشده دوباره وارد رابطه شد
نت:چه سرعتی
باکی:وایسا ...با کی؟!
لوکی:یه مرد خیکی اهههه اههههح
استیو:هوی ازگاردی گوشکوب درست صحبت کنا
*بروس لبخند ملیحی میزنه*
ثور با ناباوری:چی؟!استیو؟!
باکی:واقعا؟!
تونی خودشو از دست ویژن و باکی خلاص میکنه: حالا خبر آنچنانی ای نیست...ولی به شما چه اصلا
استیو:حرص نخور
نت:ما که چیزی نگفتیم
واندا:لوکی اگه میخوای بیای وسط برقصی الان وقتشه
*لوکی یهو میپره باکی و بغل میکنه همونطور که بهش چسبیده یه نگاه عاشقانه بهش میندازه*
لوکی:خب فقط موندیم منو تو گلم
باکی یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میندازه:روتو کم کن
لوکی:چه مغرور و جذاب
باکی:ولم کن
*لوکی وی را محکم تر بغل میکند*
لوکی:من کیس مناسبیم داری لگد میزنی به بختت
باکی:آییی خفه شدم ..خاک بر سر من که بختم باید تو باشی
لوکی:اوکی توام قلبمو شیکوندی
ویژن:برو حالشو ببر؟
لوکی در همون حالت یه لگد میزنه به ویژن:خفه شو
نت:تنهایی روت فشار آورده
لوکی:هیچکی منو دوس نداره
ثور:من دوست دارم
لوکی:توام دوسم نداری ولی کلا اونجور دوس داشتنو نمیگم
ثور:مگه من چجوری دوست دارم؟
لوکی:چقد نفهمی ثور.هیچوقت منو نفهمیدین
استیو:بابا ناراحت نباش
تونی:بالاخره یکیم پیدا میشه بتونه اخلاقای مزخرفتو تحمل کنه

چتربازان Where stories live. Discover now