وگاس

570 70 152
                                    

[یک ربع قبل از حادثه]

لوکی:خب،داشتی میگفتی...
ثور:هیچی دیگه با دختره رفتیم اون گوشه-
لوکی پرید وسط حرفش:نه احمق اونو نمیگم!قضیه اون سوپرایزو برام تعریف کن
ثور:کدوم سوپرایز؟
لوکی:من چه میدونم؟تو قرار بود بهم بگی!
ثور:واقعا کدوم سوپرایز؟
لوکی:اگه میدونستم ازت میپرسیدم؟ده دقیقه پیش گفتی یه سوپرایز داری بعد حواست به اون دختره پرت شد حرفت نصفه موند
ثور:آره دختره خیلی هات بود
لوکی:ثور
ثور:چیه؟
لوکی:نمیفهمم واقعا دخترا با چه امیدی حتی بهت نزدیک میشن،حرف زدن و بقیه چیزا دیگه بماند
ثور:مگه چمه؟
لوکی:اسکلی
ثور:حداقل یه اسکل جذاب و خوشتیپم
لوکی:همین که قبول داری اسکلی برای من کافیه خوشتیپ

*ثور بطری نوشیدنیش رو یه سره سر میکشه*
لوکی:سوپرایزه یادت نیومد؟
ثور:سلام
لوکی:ها؟
ثور:من ثورم پسر اودین
لوکی:میدونم
ثور:تو شبیه اون کسی هستی که چند دقیقه قبل میخواستم ببوسمش ولی یه لگد زد تو صورتم
لوکی:اون خودم بودم احمق چشماتو باز کن همه رو به شکل معشوق فرضیت میبینی
ثور:چقدر انعطاف بدنت بالاست

لوکی:ثور حالت خوبه؟!چی زدی؟!
ثور یه بطری دیگه برمیداره: هیچی
لوکی:اگه چیزی از این میدگاردیا گرفتی بگو حداقل بفهمم اسکل بودنت دست خودته یا نه
ثور:جوردن بهم یه قرص داد
لوکی:هر کی هرچی بهت داد باید بخوریش؟دو سالته؟!اصلا آدم از جوردن قرص میگیره؟اسمارتیز که نیس اسکل قرص میدگاردیه معلوم نیست توش چی میریزن
ثور یه سیگار از تو جیبش در میاره:ولی خیلی حال میده ،این رو هم داد .بیا مال تو
لوکی:مطمئنی خوبه؟
ثور:آره بابا چیزی که جوردنو نکشه مارو عمرا بتونه بکشه

لوکی یه فندک از تو جیبش در میاره: به نفعته نمیریم چون در اونصورت خودم میکشمت

ثور دست میکشه به بینیش:هی من دماغ دارم
لوکی:چه منحصر به فرد
ثور:چه دماغ خوشگلی دارم

لوکی چند بار فندک رو روشن میکنه اما سریع خاموش میشه:این اسکل چه مرگشه؟
ثور:من؟!
لوکی فندکو میگیره جلو صورت ثور: خودت چی فکر میکنی؟
ثور:بده من تو بلد نیستی،
*فندک رو از لوکی میگیره و روشن میکنه*
ثور:دیدی؟!
*دوباره فندکو خاموش میکنه میده دست لوکی*
لوکی نگاه مشمئز شده ای به ثور و فندک میندازه:میگم اسکلی میگی نه.روتو بکن اونور قیافتو نبینم بابا
*ثور بر میگرده پشتشو میکنه به لوکی*

[یک ربع بعد]

*نیروهای پلیس همه شونو انداخته بود بیرون و اونا هم دم در نشسته بودن حرف میزدن*

تونی:راحت شدین الان؟!آبرومون رفت؟
استیو:چرا منو انداختن بیرون؟من که خیلی داشتم طبیعی بازی میکردم چطوری شک کردن که من با شمام؟
نت:بذار حدس بزنم‌...کاستومت؟

باکی:به اون میگن طبیعی؟!دو دستی چسبیده بودی به بازوی تونی.اینکاری که تو کردی برا کوالا ها هم قفله حتی

چتربازان Where stories live. Discover now