شایعه

492 62 192
                                    

ثور با شنیدن جمله ی آخر لوکی،یکی از سیب زمینا تو گلوش گیر میکنه و به سرفه میفته.وید با تمام توانش شروع میکنه به مشت کوبیدن به کمر ثور.

لوکی:بزن بزن محکم تر بزن
پیتر:بذاری از خفگی بمیره خیلی بهتره تا اینکه کمرش نصف شه نخاعش بزنه بیرون زجرکش شه بمیره...ولش کن وید
وید:بابا داره خفه میشه!میخوام کمکش کنم

*ثور با زبان اشاره بهش میفهمونه که کمک نکردنش الان بیشتر براش ارزش داره و وید دست از مشت کوبیدن بر میداره*

ثور:لعنتی...حالم به هم خورد...کیک خیار چه زهرماریه دیگه؟

*دوباره به سرفه میفته*

نت:بخاطر اینه که سیب زمینیا رو به ما تعارف نکردی
کلینت:حق داره اینجوری به سرفه بیفته...آخه کیک خیار؟
استفن:منم فکر نمیکردم این روش رو تانوس جواب بده ،ولی داد!
تونی:به حق چیزای ندیده

بروس:فکر میکردم تمام چیزای عجیب جهانو تجربه کردم‌..ولی مثل اینکه هنوز مونده...*یه هلو از سبد میوه های روی میز برمیداره و گاز میزنه*

کپ:وایسین!یعنی دارین میگین فقط با یه برش کیک،اونم کیک خیار،تونستین اینهمه اطلاعات از تانوس بگیرین؟!
لوکی:آره،دقیقا
کپ:وات د...؟!

جیمز:من دیگه از این بعد میترسم
کپ:منم

باکی:بُعد به این قشنگی چشه مگه؟!
جیمز:عجیب و...ترسناکه
کلینت:باید بندازیمشون تو بُعد خودشون که توش همه مردن،اونجوری دوست دارن مثل اینکه...
کپ:نه الان که فکر میکنم اینجا بهتره
باکی:معلومه که بهتره

تونی:آره،کجای جهان میشه از تانوس با کیک خیار اعتراف گرفت؟
استیو:فقط تو این دیوونه خونه

کوییل:نظر منو بخواین دیگه این جهان خیلی سمی شده...دکتر بیا یه پورتال باز کن به یه بُعد دیگه،بریم یه جای دیگه زندگی کنیم
استیو:نظر تورو نخواستیم
استفن:کم ریک اند مورتی نگاه کن تباه

تونی:یعنی چی...ما از اینجا نمیریم از اینجا محافظت میکنیم
استفن:بچه ها...ببینین،تانوس خودمون که اسکله...

گامورا حرفشو قطع میکنه:موافقم

استفن:که یعنی اصلا تو فکر سنگ و بشکن و اینا نیست...یه گوشه تو مزرعه ش داره کیک خیارشو میخوره!مشکل اصلیمون تانوس دومه،همونی که تمام یارای قدیمی تانوس مارو با خودش متحد کرده...باید بر گردونیمش به بعد خودش

تونی به جیمز و کپ اشاره میکنه:ما اگه بلد بودیم تو جهانای موازی سفر کنیم این دو تا بُعدپرست وفادار رو پرت میکردیم تو بُعد خودشون
استیو:که تو اینقدر به جای من با کپ لاس نزنی
تونی:فقط یه بار بود

*استیو دست به سینه نگاهش میکنه*

تونی:راستش دوبار...

*استیو ابروی چپشو میده بالا*

چتربازان Where stories live. Discover now