*ساعتی بعد از ناهار،همگی تو سینمای خونه نشسته بودن و منتظر بودن ثور فیلمو پلی کنه*
کارول:شما همیشه اینکارو میکنین؟
لوکی:هفته ای یه بار
کارول آه سوزناکی میکشه: انتقام جویان به چه فلاکتی افتادن
لوکی:من که اصلا جزو اینا نیستم. ویلنم...برام افت کاری داره وقتی منو با اونجرز جمع میبندن.مخصوصا ثورواندا:کارول، عزیزم !خودت الان داری کهکشانو نجات میدی؟!
کارول:نه
واندا:خب پس مارو قضاوت نکن
کارول:کلی گفتمباکی:البته الان با تو خونه نشستن و بیرون نرفتنمون داریم دنیا رو نجات میدیم
لوکی:اگه یه میدگاردی رو اینقدر دوست نداشتم همین الان میرفتم بیرون و اینقد ویروسو پخش میکردم که جمعیتتون نصف شه
استفن:کدوم میدگاردی؟!کیو دوس داری؟!
لوکی:دارم تو رو میگم احمق
استفن:عحجیمز:ما چجوری دنیا رو نجات دادیم اینا چجوری دارن نجات میدن...
کپ:یه هفتست زندانی شدیم،تانوس میومد بشکن میزد پودر میشدیم هم راحت تر بود هم سریع تموم میشد هم خیلی خفن تر بودتونی:که بعد با بدبختی بریم تو زمان سفر کنیم بعد من بشکن بزنم بیفتم بمیرم؟نه همین کرونا خوبه من هنوز کلی آرزو دارم
نت:منم همینطور
استیو:منمباکی:حاضره تانوس حمله کنه همه پاره شیم ولی دستاشو نشوره
ویژن:تانوس حمله کنه مرگ من حتمیه...من با کرونا بیشتر حال میکنم
واندا:من بمیرم واسه توگامورا:اتفاقا دیروز تلفنی با تانوس حرف زدم،رفته یه سیاره جدید پیدا کرده داره کشاورزی میکنه خیالتون راحت
لوکی:وات د شت؟!
کوییل:از دیروز با تصور تانوس سر زمین دارم جر میخورم
کلینت:از اولشم معلوم بود این بشر سافت تر از اینه که بخواد مارو پودر کنه
جیمز:فقط تانوس بُعد ما بچ بود
استفن:شانس نداشتیننت:هیسس ...فیلم شروع شد
لوکی:چه عجب..تو این مدتی که ثور تلاش میکرد فیلمو پلی کنه من میتونستم یه سریال هفتاد قسمتی بسازم*ثور میاد و میشینه کنار کارول*
ثور:این فیلمش خفنه با دقت ببینین
کارول:واقعا؟!
ثور:اره...اینو استاد نولان ساخته،آثار نولان همیشه شاهکار بوده و هست و خواهد بود من اصن زبانم قاصره برای...
لوکی:خود نولان اینقدر رو آثارش حساس نیست که تو باهاش مارو پاره کردی
ثور:تو درکت از هنر همون آثار دم دستی ایه که میبینی
لوکی:چه آدم شده واسه من...گمشونت:کلینت تیرکمونت پیشته؟
کلینت:آره
نت:ثور رو منهدم کن
بروس:جیززثور:لوکی هم داره حرف میزنه فقط من خار دارم؟
کارول:اسم فیلم چیه؟
ثور:اینسپشن□
[اواسط فیلم]*استیو و تونی مدام با هم پچ پچ میکردن وریز ریز میخندیدن و سرشونومیذاشتن رو شونه هم *
YOU ARE READING
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...