چتربازان

زامبی

موبیس پرده ی پروژکتور رو میکشه پایین و آماده میشه تا فیلم خرابکاریاشون تو مولتی ورس رو پخش کنه.

سم:ببخشید قراره با این پخشش کنی؟اینجا چه سالیه؟۱۷۹۸؟

باکی:ما تو بُعد خودمون که با دستگاه تونی اینجا رو میدیدیم اصلا این شکلی نبود

لوکی:مطمئنم اونجا یه صفحه ی خیلی خفن بود که لوکیشون تو اون زندگیشو دید.این آشغالا چیه دیگه؟

موبیس نیم نگاهی بهشون میندازه:بهتون خندیدم پررو شدین؟به شما چه؟
سم:ولی تو اصلا نخندیدی
موبیس:بیا!نخندیدم و اینقدر روتون زیاده،میخندیدم چی میشد

پیتر:وای من هنوز باورم نمیشه تی وی ای گرفتتنون وای چه باحاله
باکی مشمئز شده نگاه گذرایی به اطراف میندازه:خیلی...

*در همون لحظه کمی با فاصله از اونها یکی از مامورا عصبانی میشه و ورینت تحت حفاظتشو با سلاحش محو میکنه.با دیدن این صحنه همه میگرخن و خودشونو جمع و جور میکنن*

پیتر:غلط کردم حرفمو پس میگیرم

تونی محکم میزنه به شونه ی ثور:همش تقصیر توعه ها

استیو:از اینجا خلاص شیم سپرمو از پهنا میکنم تو حلقت
ثور:این اصلا طرز برخورد با یک انسان عاشق نیست
سیلوی:عاا*-*

استیو:گمشو ثور...گمشو
کپ:عه زشته جلو بقیه

استفن:واقعا چرا بقیه ی ورینت ها هم با ما تو این اتاقن؟
موبیس کلافه از درست نشدن پروژکتور سرشو برمیگردونه سمت استفن: چون که بودجه نداریم اتاق اضافه کنیم.فضولی؟

لوکی:این موبیس رو دوست ندارم اعصاب نداره

موبیس:با من بودی؟بزنم محوت کنم بری پیش دوستات؟
لوکی یه قدم میره عقب و گارد میگیره: بیا با گفتگو حلش کنیم عزیزم

استفن:بعد ببخشید،اینا هم قراره با ما فیلم زندگیمونو ببینن؟
موبیس:آره
استفن:اینجا هم حریم خصوصی فحشه نه؟
موبیس:آفرین،دقیقا
استفن:خیلی ممنون

*استفن روشو برمیگردونه سمت لوکی که غر بزنه ولی ناگهان با عربده ی موبیس متوقف میشه و همگی با تعجب زل میزنن بهش*

موبیس:تونییی...!هوی تونی بیا این پروژکتور رو درست کن

تونی با پشمانی ریخته شده جواب میده:من؟!

موبیس سرشو تکون میده: نه...اون یکی

*ورینت تونی از ته سالن جمعیت رو کنار میزنه و میاد پیششون*

تونی:عه!من!یعنی چیز...یه من متفاوت دیگه
استیو:فهمیدیم عزیزم

ورینت تونی با بی اعصابی تمام جوابشو میده:چیه باز؟

موبیس به پروژکتور اشاره میکنه:این بازم خراب شده دو ساعته اینا بالا سر من منتظر وایسادن که فیلم زندگیشونو نشونشون بدم،انگار خودشون اونجا نبودن...گاد.البته بهتون بر نخوره ها!...
کپ:نه اصلا...