*صبح روز بعد ،همه با فریاد لوکی از خواب بیدار میشن.
تونی همونطور که به همه فحش میداد تیشرتشو تنش کرد و از اتاق اومد بیرون و دید بقیه هم بیدار شدن و بیرونن*تونی:یعنی میشه یه روز مثل آدمیزاد بیدار شیم؟چخبر شده باز
بروس:صدای کی بود؟
وید:من فکر کردم صدای تو بود
بروس:من چرا باید اول صبحی همچین صدای وحشتناکی از خودم تولید کنم؟
وید:خب فکر کردم هالک شدی
نت:بروس خیلی وقته دیگه هالک نمیشه*استیو با چشمای بسته و خمیازه کشان از اتاق میاد بیرون،همه زل میزنن بهش*
کوییل:اینقدر موج صدا زیاد بود که استیو همینطوری بدون لباس اومده بیرون
تونی برمیگرده سمت استیو،نگاش میکنه،بعد رو میکنه به بقیه:یه طوری گفتی بدون لباس فکر کردم چیشده!
فقط تیشرت نپوشیده دیگه بی جنبه ها...استیو:اصلا حواس نمیذارین برای آدم که
*برمیگرده تو اتاق تا تیشرتشو بپوشه*باکی:لعنتیو دیدین؟یه سرم بهش زدن اینشکلی شد اونوقت من خودمو تو باشگاه جر دادم بخاطر این عضلات. مرتیکه خوش شانس
آنه:کلا یادتون رفت جریان صدا رو نه؟
پیتر:من فکر کنم صدا از اتاق دکتر و لوکی بود*یهو در اتاق اونا باز میشه دکتر به سرعت باد میاد بیرون فرار میکنه سمت طبقه پایین*
تونی:از اولشم باید میفهمیدیم کار این جادوگرای دیوونه ست
ثور:با لوکی چیکار کرده؟هوی دکتر...وایسا ببینم
*میدوعه دنبال دکتر، یهو لوکی با خشم از اتاق میاد بیرون یه نگاه غضبناک به همه میندازه*کلینت:اوه اوه...
گامورا:شت چرا اینقدر ترسناک شده*استیو در حالی که تیشرتشو تو تنش صاف میکرد میاد بیرون،با لوکی چشم تو چشم میشه*
استیو:این چشه باز
تونی:حدس میزنم فهمیده باشه
لوکی با نهایت خشمش داد میزنه: تسرکت من کجاست؟!نت:هی داد نزنا
واندا:ما از کجا بدونیم دست خودت بود
لوکی:تسرکت نیست.کی برداشته؟!دزدای کثیف من شاید از ادکلنم بگذرم ولی از تسرکت دیگه نمیگذرم...هوی کوییل دزد،تو برداشتی؟چجوری اومدی تو اتاق ما؟
کوییل:من تسرکتو میخوام چیکار آخه
تونی:صداتو بیار پایین اول صبحی*جوردن شاکی از طبقه پایین میاد بالا*
جوردن:برید جلوی ثور و استفنو بگیرید مثل تام و جری دارن همه چیو به فنا میدن
تونی:عه تو مگه تو اتاقت نبودی؟
جوردن:من یه ساعته پایینم
باکی:تو قرار بود از کپ مراقبت کنی،الان اون کجاست؟
جوردن:نمیدونم صبح که بیدار شدم تو اتاق نبود
لوکی:دزدو پیدا کردماستیو:به طور فنی،ماها دزد محسوب میشیم نه اون بیچاره
لوکی:چرا؟
باکی:یادته دیشب استفن گفت هفته ها تحقیق کرده و فلان؟
لوکی:آره
باکی:زر میزد تسرکتو از کپ به زور کش رفت
لوکی:وات د...؟
YOU ARE READING
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...