کروکی

246 42 107
                                    

[روز بعد]

ویژن همه و صدا میکنه تا اخبار تلویزیونو ببینن: بیاین تباهی جدید ایجاد کردیم باز

اونایی که اطراف تلویزیون بودن میان نزدیک‌تر و روی کاناپه میشینن و به خبر گوش میدن.

گوینده خبر:...گویا تا قبل از متواری شدن قرار بوده این موجودات برای استفاده‌های علمی در دانشگاه مورد بررسی قرار بگیرند اما اکنون از موقعیت مکانی آنها اطلاعاتی در دسترس نیست. این میمون‌ها به گفته متخصصان بسیار خطرناک بوده و به علت خودمختار بودنشان غیر قابل کنترل هستند. تا حد امکان لطفا در خیابان‌های اطراف دانشگاه تردد نکنید.

کوییل: وحشت به خیابان‌های نیویورک بازگشت

گامورا: میمونا نیان اینجا از ما انتقام بگیرن؟
کوییل: به ما چه؟ مارک بیهوششون کرد
گامورا: میمون چه میفهمه؟

ناتاشا: وسط اینهمه بدبختی این میمونا چی میگن آخه؟

بروس: هیچوقت فکر نمیکردم اینو بگم ولی کاش برگردیم به زمانی که با تانوس میجنگیدیم
گامورا یاد خاطرات ورمیر و سقوط از صخره میفته: نه همین میمون عالیه

ویژن: هیش! وایسین ببینیم چی میگه یارو

گوینده خبر:... ما گزارشی از شاهدان عینی این فرار تهیه کردیم که از شما دعوت میکنم با هم ببینیم
ناتاشا: موقع حمله تانوس هم اینجوری گزارش نمیگرفتن!

*تصویر، خبرنگاری رو نشون میداد که میکروفونشو جلوی یه خانم مسن نگه داشته*

خبرنگار: میتونید به ما بگید حدودا چه ساعتی این اتفاق افتاد؟

خانم مسن: پنج صبح

گامورا: اول بررسی کنین این خانومی پنج صبح تو خیابون چیکار میکرده
ناتاشا: افرین!
کوییل: خانومی خودش مشکوکه

خانم مسن ادامه میده: خیلی وحشتناک بود. میمون‌های گنده با هم دیگه صحبت میکردن و میخندیدن و راه میرفتن
خبرنگار: چی میگفتن؟
خانم مسن: نمیدونم به زبون میمونی حرف میزدن
خبرنگار: آها

ناتاشا پوزخند میزنه: ممنون از گزارش خبری مفیدتون

کوییل: خب اینکه عجیب نیست. اگه چینی صحبت میکردن باید راه می‌افتادن مصاحبه میگرفتن. مِیمونن دیگه توقع دارین به جای زبون مِیمونی به زبون سنجابا صحبت کنن؟

ناتاشا: برای اولین بار تو عمرم باهات موافقم

پیتر از در خونه میاد تو: سلااام
ناتاشا: نیا تو... میمونات از دانشگاهتون فرار کردن

پیتر: بابا اینا چرا آروم و قرار ندارن یکسره دارن فرار میکنن... دیشب تازه تحویلشون دادم که
ویژن به تلویزیون اشاره میکنه: شهر ریخته به هم... ببین

چتربازان Where stories live. Discover now