همگی سر میز طویل صبحونه نشسته بودن. انواع خوراکیها و میوهها روی میز چیده شده بود و همه داشتن از خودشون پذیرایی میکردن.
تونی: خیلی خسته به نظر میاین
واندا دستشو زیر چونهش زده بود و به غذا خوردن ثور خیره شده بود: آره
بروس: دیشب واقعا شب ناامیدکنندهای بود
باکی: چرا؟ شکار خون آشام خوش نگذشت؟
سم: لابد پیداشون نکردن
باکی: میله چوبی کار نکرد نه؟بروس: اتفاقا پیدا کردیم. خیلی راحت
باکی: پس کشتین بدبختا رو؟!
بروس مستقیم نگاهش میکنه: چه اصراری داری ما رو قاتل جلوه بدی؟
باکی: پس جدی رفتین باهاشون دوست شین؟ اسکلای نرد
جیمز: حالا مسیر سر راست بود؟
ناتاشا: بسیار
کلینت: یعنی حتی لازم به گشتن هم نبود، خونشون از چند فرسخی داد میزد که مال چند تا ومپایرهواندا آه عمیقی از سر ناراحتی میکشه.
کلینت: ولی چی بگم...
تونی: اینقدر بدم میاد که مجبورم میکنین به زور ازتون حرف بکشم! خب بگین دیگه
اسکات: من اول رفتم تو خونه بذارید من بگم؛ با بدبختی از لای سوراخای در خونهشون رفتم تو. تقریبا انتظارشو داشتم، دیوارای خونه تقریبا پوسیده بود ولی از نقاشیهای باحال و گرون و قدیمی پوشیده شده بود. بعضیاشون پرتره بودن که حدس زدم تصویر خودشونه. کلی وسیله و خرت و پرت قدیمی داشتن همه جا کم نور بود و همهی پردهها رو هم کشیده بودن. بعد به حالت عادیم برگشتم در رو برای بقیه هم باز کردم
کوییل: که یهو از در و دیوار ریختن بیرون گرفتنتون؟
بروس و اسکات و کلینت با هم جواب میدن: نه
واندا: هعی...هعی کاش میریختن...کاش
ناتاشا که تا الان با خشم به ظرف تخم مرغش نگاه میکرد یهو فوران کرد: راجع به دیشب حرف نزنین اعصابم هنوز بابتش خوردهها! تف تو این وضعیت... اینهمه با امید و آرزو رفتیم که بالاخره چند تا ومپایر رو ببینیم...خاک بر سرا آبروی هرچی ومپایر تو دنیاست رو بردن حالمو بهم زدن اصلا توقع نداشتم اینقدر اسکل و دیوانه و تباه باشن اصلا همین امروز قشنگ سر ظهر میرم تو خونشون همهی درا رو باز میکنم تا نور خورشید مستقیما بخوره تو تابوتشون بخوره تو چشماشون پودر شن
*همه دست از خوردن کشیده بودن و سر جاشون خشکشون زده بود.*
جیمز براش آب پرتقال میریزه: جیزز آروم
کپ: حالا اینقدر خشونت هم لازم نیست!
ناتاشا: چرا هست
واندا: واقعا تصوراتمونو به هم ریختن شما هم اگه جای ما بودین عصبانی میشدین
ویژن: من آماده بودم ازشون فیلم بگیرم باهاشون عکس بگیریم...اصلا...کار به اونجا هم نکشید
أنت تقرأ
چتربازان
أدب الهواةتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...