۳۰۰۰ تا دوستت دارم

297 47 93
                                    

[سال ۱۸۹۹، بلک واتر¹، جنوب امریکا. ساعت سه بعد از ظهر]

همگی تو مسیر خاکی طولانی در حال راه رفتن بودن.

واندا: تقریبا همه ما الان قابلیت پرواز داریم. چرا راه میریم؟ دوازده هزار‌کیلومتر راه اومدیم هنوز نرسیدیم

کپ: چون الان تو صد سال پیشیم... پرواز تو این سال نرماله؟

ویژن: ولی کپ الان تو تنها کسی هستی که نمیتونه پرواز کنه و احساس میکنم داری ما رو به پای خودت میسوزونی

کپ: نخیر...

واندا: منطقیه

کپ: فقط من که نیستم! وید هم نمیتونه پرواز کنه

وید: من مشکلی ندارم فوقش میچسبم به پیتر
پیتر: من خودم جزو خزندگانم! من کی پرواز کردم تو عمرم؟
وید: تو ۲۰۲۴ که خوب تاب میخوردی اینور اونور
پیتر: الان وسط دشت به کجا تار بندازم تاب بخورم؟
وید: نکته قشنگی بود. به این دقت نکرده بودم

تونی: یا حتی میتونیم جا بذاریمت. این راحت تره

وید: استارک میدونم که اینو از ته دلت نگفتی و دوست داری کنارت باشم عزیزم

تونی صورتشو جمع میکنه: ایش

وید: ولی من عشق رو تو اعماق قلبت میبینم

ویژن: بهرحال کپ هم نمیتونه پرواز کنه و کپ گفت که باید تا لوکیشن راه بریم

کپ: منم خب میچسبم به تونی

تونی: همینم مونده! استیو جرمون میده

کپ: استیو از کجا میفهمه الان؟

وید: من قطعا از این منظره عکس میگیرم

تونی با سر به وید اشاره میکنه: بیا...از این راه میفهمه

کپ: دیگه تو ماموریت هم گیر میده؟
تونی: تو با بشکاف استیو آشنایی نداری

واندا: اصلا تونی زرهشو بپوشه که تابلو میشیم
پیتر: فکر کن یه کاپیتان امریکا هم چسبیده باشه بهش

کپ: بابا دارم مثال میزنم! اصلا قرار نیست پرواز کنیم

تونی: من تو مثال هم نمیتونم خیانت کنم
کپ: دیوانه م کردین

تونی: من تو زندگیم فقط به یک استیو میچسبم

واندا: تونی جان تو حتی یه بار به جای استیو به کریس اونز هم چسبیدی! دیگه تو اینو نگو

تونی: اون یه اشتباه بود

کپ: خود منو حداقل پنج بار اشتباهی گرفتی باهاش

تونی: اون پنج تا اشتباه بود

واندا: کاش پنج بار بود!
تونی: واقعا زندگیم سخت شده همتون شبیه همید

کپ: پس چرا من باکی رو با جیمز اشتباه نمیگیرم؟... [یهو یاد جیمز میفته که تو اینجا آواره‌ست] ...وای جیمز بدبختم...تند تر راه بیاید

چتربازان Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ