بیشتر افراد محله تو خونه ی کلینت دور کوپر جمع شده بودن و با حیرت بهش نگاه میکردن.کلینت از تعجب زبونش بند اومده بود و کپ و جیمز و اسکات در حال دلداری دادنش بودن.تونی روی صندلیش کمی جا به جا میشه:الان باید خیلی تعجب کنم ولی متاسفانه تو این دو سه سال اینقدر اتفاقای عجیب برامون افتاده که دیگه کاملا بی حس شدم
استفن:من تانوس کیک خیار خور و نورمن پلاستیکی جنی رو از نزدیک دیدم.دیگه هیچ چیزی در سرتاسر جهان برام شگفت انگیز نیست
پیترو برای کلینت یه لیوان آب میاره:ولی من دارم از درون فرو میریزیم
ناتاشا به دور دست خیره شده بود: کی فکرشو میکرد کوپر فضایی باشه؟بروس:همیشه میدیدم رفتار این بچه عجیبه ها
نت:من هی میگفتم رفتار کوپر با قبلش تغییر کرده قبلا اینشکلی نبود ولی هیچکس گوش نمیداد بهم.من یه چیزی میدونستم دیگهاستفن:چه میدونستیم یه فضایی تسخیرش کرده!این آخرین فکریه که ممکن بود به ذهنمون بیاد
لوکی:کوپر واقعا تخم جن بود...کلینت لیوان خالی آب رو میده به پیترو و رو میکنه به کوپر:کوپر کجاست؟
کوپر:همینجاست جاش امنه من کاری باهاش نداشتم فقط برای یه مدت کوتاه مهمونش بودم
کلینت:مم...مهمون...
نت:کوتاه؟!
بروس:چطوری میتونیم کوپر واقعی خودمون رو برگردونیم؟کوپر نگاهی به پنجره میندازه:من صبح به پایگاه فضایی سیارمون خبر دادم.احتمالا تا چند دقیقه ی دیگه میرسن به زمین.من میرم تو سفینه و از بدن کوپر جدا میشم
کلینت:جیزز چطوری؟
کوپر:ما تکنولوژی اینکارو داریم شما نمیفهمینش توضیح دادنش احمقانه ست
کلینت:چی؟
استفن:خیلی ممنونتونی:ما یه غول چراغ جادو داریم که هر کاری ازش بر میاد میخوای به اون بگم که کوپر رو در بیاره، دیگه مزاحم عزیزان فضایی نشیم؟
چنگیز:از طرف من حرف نزن من تا حالا همچین چیزی ندیده بودم کرک و پرم ریخته ولم کنین
تونی:غول ما رو نگاه...
■
[یک ساعت بعد]بعد از اتمام فرایند جداسازی کوپر واقعی از کوپر فضایی و رفتن سفینه ی فضایی ها،همگی رفته بودن خونه ی تونی و استیو تا با دقت کوپر جدید رو ببینن.
کلینت:پسرم دیگه مطمئن باشم این خودتی؟
کوپر بهش لبخند میزنه و دستشو میگیره: بله پدرناتاشا میره جلو و کوپر رو بغل میکنه:وای خیلی خوشحالم همون کوپری که میشناختم برگشته
باکی:چه بچه ی گلی شد یهو
لوکی:گویا یه فضایی بچ توش گیر کرده بود
باکی:تمام مدت چقدر به بچه گیر دادیم...
استیو:حالا اینهمه آدم چرا کوپر؟
استفن:میخواسته با این کار هم تحقیقاتشو کامل کنه هم به اونجرز نزدیک بشه
استیو:چه خفن
DU LIEST GERADE
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...