پیتر میاد تو تراس و تونی رو پیدا میکنه: آقای استارک، بالاخره تمومش کردم
تونی: لازانیای دیشبو؟
پیتر: لازانیا چیه! پروژه دانشگاهمو
تونی: آهاکوییل: تو تعطیلات؟کاملا مشخصه پسر خودته تونی
* پیتر لبخند میزنه*
تونی: من پیتر رو گردن نمیگیرم چون اونطوری باید وید رو هم گردن بگیرم و این بده
پیتر: میخواین پروژه مو ببینین یا نه؟
*تونی لبخند میزنه*
پیتر: خیلی منحرفین
تونی: منحرف چیه؟ من یاد قدیما افتادم. واقعا برای انسانها متاسفم که اینقدر زود همدیگه رو قضاوت میکنن
باکی: الان خودت ملخدوکی؟ تو جزئی از دسته انسانها نیستی؟
تونی: تا وقتی شماها هم توش باشین نهپیتر آماده میشه که برگرده داخل: آدمو پشیمون میکنین
تونی: نه نرو بچه...ببینم پروژتو
صدای استیو از پایین میاد: چیه هی پروژه پروژه میکنین اون بالا؟ تونی؟
تونی: هیچی بابا اونی که تو فکر میکنی نیست
باکی: پیرمرد عجب گوشایی هم داره
دوباره صدای استیو میاد: باکی بیام بالا جرت میدم
صدای کپ هم به دنبالش بلند میشه: عه لنگوعج جلو بچهها
صدای استیو: این کوپر تخم جن بچهست آخه؟
صدای کپ: به دوقلوهای خودت رحم کن مردصدای استلا: عمو تخم سگ یعنی چی؟
صدای استیو: من که گفتم تخم جن، تو چرا راجع به تخم سگ برات سوال ایجاد شد؟
صدای استلا: قبلا به کوپر گفته بودین تخم سگ
صدای کپ: الان خوشحالی استیو؟
صدای استیو: من که نه ولی استفن قطعا خیلی خوشحال میشه
کوییل: این بحثا هفتهای یه بار بالا سر بچهها انجام میشه و هیچ تاثیری هم نداره نمیدونم چه اصراری دارید بچهها فحش یادنگیرن. به هر حال که یاد میگیرن؟
تونی: باهات موافقم. ما اینجا طوطی هم آوردیم تنها چیزی که یاد گرفت فحش دادن بود، اینا که دیگه بچه آدمیزادن
*پیتر تک سرفهای میکنه*
باکی: میگفتی پیتر جان.
پیتر: راستش این چند هفتهای که اینجا بودیم کم کم داشت حوصلهمو سر میبرد. به این فکر کردم که حالا که وقت آزاد زیاد دارم روی یه ایدهای کار کنم که بتونم بعد از تعطیلات نشون استادمون بدم. برای همین یه واقعیت مجازی اختراع کردم
کوییل: چیچی؟
باکی: دا من خودم یکی تو اتاقم تو برج دارم که
STAI LEGGENDO
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...