[دو ماه بعد]
.
استیو:رومانوف... تو از سمت راست نفوذ کن من نگهبانا رو دارم..برو
نت:برای چی یهو موقع ماموریت فاز میگیری استیو؟رومانوف؟!!!
استیو:حالا ناتاشا!چه فرقی داره؟برو دیگه وقت نداریم
*نت از سمت راست سریع میره سمت اتاق گروگانا که آزادشون کنه،استیو هم وردوی ساختمون مشغول مبارزه با نگهباناست*
استیو:سگ جونا وا بدین دیگه .بذارید من رد شم اینجوری برای خودتون بهتره بیشتر سالم میمونین
*یکی از نگهبانا با لگد میزنه تو سر استیو*
استیو:وحشی دارم متمدنانه باهات حرف میزنم احمق نفهم
صدای تونی از گوشی استیو براش پخش میشه:لنگوعج..هاهاها لذت انتقام
*استیو در حالی که برای تونی تاسف میخورد با سپرش زد تو صورت آخرین نگهبان و صاف ایستاد و گوشیشو تنظیم کرد *
استیو:تونی میشه تو این برهه حساس کنونی نمک نریزی ؟..من دارم میرم به ناتاشا کمک کنم...تو و کلینت هم طبق نقشه قبلی پیش برید همه چیز همونطوریه که پیش بینی کرده بودیم
صدای تونی:نقشه چی بود؟
استیو ناباورانه گوشی رو با انگشتش بیشتر فشار میده: تونی!!
تونی:اوکی نمک نمیریزم...رفتیم تو کارش...موفق باشی
استیو:تو هم همینطور
*استیو میره پیش گروگانا و به نت کمک میکنه دست و پا و دهناشونو باز کنه،یکی از گروگانا با دیدن کپتن امریکا خیلی به وجد میاد*
دختره:هولی شت!!...کپتن امریکاااا؟!
استیو فیگور میگیره:آفرین از کجا شناختی
نت دست گروگان کناریشو باز میکنه: شاید به خاطر این کاستوم و اون شیلدت
استیو:پس چرا تو رو نشناخت؟
نت:برای اینکه این لولش پایینه جنگجو های خفنی مثل منو نمیشناسه
دختره:وای من همه فیلماتونو دیدم همه ی مصاحبه ها همه ی تئاترا همه چی
استیو: مرسی
دختره:همه کمیکا رو هم خوندم
استیو:چه خوب...یه لحظه تکون نخور من این زنجیرا رو باز کنم
دختره:وای خیلی خوب بودن..تو هم خیلی خوبی...خوب تر از تو فیلما حتی
استیو:میدونم
دختره:میتونم به بازوهات دست بزنم؟اونا واقعین؟
نت:معلومه که نه...همشون جلوه های ویژه ان...این آدم همه چیش فوتوشاپه
استیو: کارتو بکن رومانوف
نت:من که دارم کارمو میکنم تا الان هفت تا گروگان باز کردم تو همین یه دونه رو هم نتونستی هندل کنی
استیو:من دارم تلاشمو میکنم خودش مقاومت میکنه
دختره:وای میشه دستامو سریع تر باز کنی ؟واقعا دلم میخواد به بازوهات دست بزنم خیلی قوی به نظر میان
استیو:جان؟
صدای تونی:استیو بهش بگو میدونی دیگه چی قوی به نظر میاد؟دستای مرد آهنی وقتی بخوره تو صورتت...
استیو دستشو میذاره رو گوشی:تونی داری کارتو انجام میدی یا منو شنود میکنی؟
دختره:وای این بدن فوق العاده ست...همش تاثیر سرمه یا خودتون ورزش میکنین؟
استیو بالاخره موفق میشه دستای دختره رو باز کنه:حالا توهم خودتو جمع کن دخترم من سن اجدادتو دارم
دختره:وای نه شما خیلی خوبین
استیو:آره میدونم...میشه وول نخوری؟ دارم پاهاتو باز میکنم
صدای تونی:خاک تو سرت من اینجا دارم از دست این وحشیا جر میخورم تو داری اونور فساد میکنی؟
استیو:چرا اینقدر منحرفی تونی؟؟آخه وسط شرایط به این حساسی؟
دختره:با کی حرف میزنی؟
استیو:ببخشید؟!
نت:کپ بنظرم دستو پاشو باز کن دهنشو ببند
تونی:فکر خیلی خوبیه
استیو:بابا کارتونو بکنین ماموریتو به سخره گرفتین
*مدتی بعد نت و استیو بالاخره دست و پاهای همه رو باز میکنن و به سختی اونا رو از راهدمخفی از ساختمون خارج میکنن*
.
کپ:تونی...صدامو داری؟وضعیت چطوریه؟محموله سالمه
تونی:من و کلینتم کارمون تموم شد..اونم سالمه.داریم از ساختمون خارج میشیم
استیو:خوبه..کارتون عالی بود
*اون دختره بدو بدو میاد سمت استیو*
دختره:خواهش میکنم بذار به بازوهات دست بزنم
نت:شت بازم تو؟برو فرار کن ممکنه نیروهای دشمن هر لحظه برسن اینجا
استیو:اخه دخترم بازوهای منو میخوای چیکار تو این وضعیت؟
نت:بذار دست بزنه بره
استیو:اسیر شدیم!بیا دست بزن
*یکم خم میشه بازو شو میاره جلو دختره،در همین زمان تونی و کلینت از ساختمون خارج میشن.تونی درست جلوی اون سه تا فرود میاد*
تونی:استیو!
نت:به نظرم تا دیر نشده با زندگیت خداحافظی کن
تونی: یعنی دو دقیقه نمیشه تنهات گذاشت سریع میری دنبال فسق و فجور
استیو:این الان فسق و فجوره؟دارم به یه فن کمک میکنم به آرزوهاش برسه
*در همین حین دختره هنوز در حال وارسی و و کشف ماهیچه های استیو بود*
تونی:شما اول دستتو از حلق این فن در بیار،حالا میریم خونه صحبت میکنیم راجرز
استیو:وسط ماموریت جای این حساس بازیاست؟
تونی یهو طغیان میکنه:من کجام حساسه؟من حساسم؟کی بود فصل قبل یه بشکاف گرفته بود دستش داشت همه رو میشکافت؟...*رو میکنه رو دختره*...عزیزم بازوشو ول کن..ول کننننن...ولش کنننن دیگهه
دختره دست استیو رو ول میکنه برمیگرده سمت تونی:وای باورم نمیشه دارم ایرون من رو با این کیفیت از نزدیک میبینم
تونی بادی به غبغب میندازه :درسته بچه!تو الان جلوی تونی استارک بزرگ و کبیر و باشکوه ایستادی
نت:و متواضع و فروتن
*دختره میپره محکم تونیو بغل میکنه*
تونی شوکه میشه : آروم
استیو:لان کی داره فساد میکنه جناب استارک؟
تونی:تو
استیو:عه؟
تونی:من دارم کاری میکنم به آرزوهاش برسه
نت:شما مسخره ترین زوجی هستین که تو زندگیم دیدم.و من زوج های مسخره زیاد دیدم
دختره :وای اگه میدونستم شماها قراره بیاین نجاتم بدین زودتر گروگان گرفته میشدم
نت:و تو هم تباه ترین گروگانی هستی گه تا حالا دیدم و من گروگانای تباه زیاد دیدم
تونی:خب باشه بابا پیر دانای دنیا دیده ما ها همه تباهیم تو و دوست پسرت خوبین
نت:بروسم تباهه
استیو:گاد
تونی رو میکنه به دختره:عزیزم داشتن طرفدارایی مثل تو باعث خوشحالیه ولی اگه تا دو ثانیه دیگه ولم نکنی ممکنه بهت شلیک کنم بچه
دختره وحشت زده میره عقب: چچی؟!
نت:بچه برگاش ریخت.بنظرم دیگه بیا برو خونتون تا خونت نیفتاده گردنمون
دختره:میشه شمارو هم بغل کنم بعد برم؟
نت:رو منم کراش زدی؟کسی تو این جهان هست که تو ازش خوشت نیاد؟
دختره:تانوس
نت:خسته نباشی کی رو تانوس کراش میزنه؟
دختره:دوستم
نت:وات؟!!
استیو:باید به گامورا بگم
*دختره میاد جلوی استیو وایمیسه،دستشو میذاره رو شونه استیو و تو چشاش زل میزنه*
YOU ARE READING
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...