چتربازان

اژدرسوکس

بروس:میدونستین تو دنیا ۶ نفر هستن که کاملا شبیه شمان ولی احتمال اینکه شما اونا رو ببینین فقط ۹ درصده؟!
تونی:عه چه جالب
ثور:فقط این سیاره؟
بروس:نمیدونم
باکی:احتمال اینکه یه آدم،کپی خودشو از یه دنیای موازی ببینه تقریبا منفی ۸۰درصده!بعد منو استیو الان دقیقا رو به روی خودمون نشستیم انگار
تونی:خونه من شده کاروانسرای آدمای بی خانمان و گمشده تو دنیاهای موازی

*کپ و جیمز دلخور نگاهش میکنن*

تونی:اوه منظورم شماها نبودین
لوکی:منظورش تسرکت و لباسی بود که جیمز با خودش آورد
تونی ادای خندیدن در میاره:هاهاها!...اتفاقا الان که فکر میکنم اونا خیلی همخونه های بهتری هستن،تا حالا نه زبون درازی کردن نه از چیزی شکایت کردن،در حالی که اتاقشون از بقیه کوچیکتره و تازه اشتراکی دارن استفاده ش میکنن!...ولی شماها بیس چاری غر میزنین

کلینت:اونا هم تازه اومدن،بذار یه سه چار ماه بگذره میشن عین خودمون
لوکی:آره هنوز تو جو دنیای خودشونن
تونی:وقتی اینجوری راجع به آینده حرف میزنین ستون فقراتم تیر میکشه

استیو:چند بار باید بهت بگم بخاطر اینا حرص نخور؟ولشون کن
باکی:اینا؟!!!استیو ما رو عین پشم فروخت

*ناگهان صدای مهیبی از آشپزخونه میاد*

تونی:صدای چی بود
واندا:فکر کنم یه گلدون شکست
ثور:صدای شکستن گلدون که اینشکلی نیست

*همه به فکر فرو رفته ناگهان دوزاری همگی با هم میفته*

همه:نهههه!

*به سرعت به سمت آشپزخونه میرن*

■

*لوکی با دهن باز به دختری که روی مبل نشسته بود زل زده بود*

لوکی:یکی بیاد پشمای ریخته شده ی منو از زیر دست و پا جمع کنه

تونی:بابا یعنی چی این وضع؟!دنیاهای موازی مارو به معنای واقعی کلمه اسکل کردن
استیو:هر چی هست زیر سر اون آشپزخونه کذاییه
جیمز:منم اونجا وارد این دنیا شدم
تونی:فردا صبح در اونجا رو گل میگیرم

لوکی یهو خودشو میندازه تو بغل استفن شروع میکنه به ادای گریه کردن درآوردن:منم مثل کپیم یه دختر میخوام با هم بریم دیگرانو زجر بدیم

استیو:هدفت از بچه دار شدن خیلی مقدسه

استفن موهاشو ناز میکنه:متاسفانه این از قابلیتای من در حال حاضر خارجه

لوکی:من یه دختر میخوام
استفن:باشه...

تونی:کارما واقعا یه بچ به تمام معناست!همین الان داشتم بخاطر این چتربازا حرص میخوردم .نکبت حداقل میذاشتی یه روز بگذره بعد عضو جدید خراب میکردی سرم
استیو:حرص نخور سکته میکنی
تونی:استیوبیا فرار کنیم یه جای دور
استیو میخنده:باشه