[یک ماه و بیست روز بعد]تونی به تصویر تو دوربین نگاه میکنه: یک.دو.سه.گرفتم!
*گوشی رو به همه نشون میده*ثور:اه نه من باز زشت افتادم
لوکی:وای دوباره نه
تونی:سرویس کردی مارو
استیو:ایندفعه دیگه خوب افتادی که
ثور:نه.چشمام چپ افتاده.تونی تو عمدا یهجوری عکس میگیری که من زشت بیفتم
تونی:تو خودت زشتی به من چه*باکی از پله ها میاد پایین چشمش میفته به بچه ها و بهشون ملحق میشه*
باکی:چتونه صداتون تا طبقه بالا میاد،چیکار میکنین؟
استیو:برای افزایش فالوور ثور سلفی میگیرم بذاره پیجش
باکی:کشتین خودتونو برای یه سلفی
لوکی:به این بگو دو ساعته مارو اسکل خودش کرده
ثور:خب زشت میفتم همش
باکی:ببین،سعی کن زاویه طلایی صورتتو پیدا کنی.عقابو دیدی؟از نیم رخ چقدر قشنگ و با وقار و با شکوهه؟ همون عقاب از رو به رو شبیه احمقاست...زاویه طلاییتو پیدا کن! خیلی مهمه*ثور به فکر فرو میره*
استیو:من اولین باری که عقابو از رو به رو دیدم تمام باورام فرو ریخت
باکی:منم
تونی:ظاهربینا*ثور یهو نیم رخشو میگیره سمت بقیه*
لوکی:هی گردنت نشکنه
تونی:چته
ثور:از این به بعد با من از نیم رخ صحبت کنین
باکی میخنده:اسکل من منظورم این نبودلوکی:تو توی اینستاگرام به جایی نمیرسی،بنظرم بری تو توییتر این حماقتاتو با بقیه به اشتراک بذاری موفق تری
ثور:بدفکری نیست
لوکی:بیا اونجا من میگم بچه ها هلت بدن بیای بالا
باکی:چند تا فالوور داری ثور؟
ثور:۱۰ تا
باکی:تا؟!یا کا؟
تونی:تا.اگه ده کا داشت محتاج ماها میشد؟
ثور:من هنوز کشف نشدم
باکی:شصت ساله تو اینستاگرامی دیگه کی میخوای کشف شی؟
ثور:من مخاطبام خاصه،برا همین کمیم
لوکی:آره آره فعلا خودتو گول بزن*نت و بروس و کلینت در حالی که دست بچه ها رو گرفتن میان از بیرون میان خونه،بچه ها بدو بدو میرن تو اتاقشون*
لوکی:سلام پاره ها
استیو:بچه داری خوش گذشت؟
نت:خیلی...از خوشی تو پوست خودم نمیگنجم
بروس:کلینت داداش امیدوارم ناراحت نشی ولی بچه هات واقعا وحشین
کلینت:خودت وحشی اینت:اینقدر تو پارک با بروس ور رفتن سه بار هالک شد
تونی:تو این یه ماه گذشته حتی وید هم نتونسته بود هالکو در بیاره
باکی:وید بعضی وقتا اينقدر رو مخ میشه حتم منم وسط بحث همش دلم میخواد هالک شم بزنم نصفش کنم
بروس:این اولین و آخرین باری بود که با این بچه ها رفتم بیرون*بروس بعد گفتن این حرف میره اتاق خودشون*
نت:من این بچه ها رو چار ماه پیش دیده بودم...جدی اینشکلی نبودن،خیلی مودب و آروم بودن
استیو:کلینت تو این یه ماه تربیت چند ساله شونو به خاک و خون کشید
کلینت:آره منو مسخره کنین،فقط منتظرم خودتون پدر مادر بشین ببینم چجوری بچه تربیت میکنین
*اونم میره اتاقش*
ثور:اتاق منو کامل تصاحب کرده روشم زیاده!
YOU ARE READING
چتربازان
Fanfictionتو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeye...