چتربازان

راز

[توجه: این پارت کمی اسپویل از فیلم Spider-Man: No Way Home داره که چون هنوز نسخه های دیجیتالش پخش نشده وظیفه دونستم بهتون اطلاع بدم. بازه ی قسمتای دارای اسپویل رو با ⚠️ مشخص کردم. اگه قسمتیشو یادم رفت و باعث اسپویل شدنتون شد پیشاپیش عذر میخوام. ]

استفن از اتاق استیو و تونی میاد بیرون: خب استلا خوابید میتونیم بازی رو ادامه بدیم

تونی مخالفت میکنه: نه دیگه اون حال نمیده
لوکی:اینقدر طولش دادی حس بازی پرید

استفن: میتونم به بچه بگم سریعتر بخواب؟!
لوکی:آره پس جادو به چه دردی میخوره؟
استفن:هری و پاتر و دامبلدور هم این قابلیت رو نداشتن

استیو: اشکال نداره میتونیم یه بازی دیگه رو شروع کنیم مهم اینه که بتونیم به عنوان دو تا خانواده و پدر با هم وقت بگذرونیم
تونی برمیگرده سمتش: عذر میخوام ما کی پدر شدیم من نفهمیدم؟
استیو: بالاخره که میشیم که؟!
تونی:از اون نظر..‌آره

لوکی:بیاین بشینین اینجا جرئت حقیقت بازی کنیم

تونی لبخند میزنه:آره میدونین آخرین باری که اینو بازی کردیم کی بود؟
استیو:تقریبا دو سال پیش
تونی:دو سال!
استفن:خوبه بعد اینهمه مدت
استیو:آره

لوکی خوشحال میشه:ایول پس من بطری رو میچرخونم،تونی اون بطری پشت سرت رو بده

■

پیتر کانالای تلویزیون رو با بی حوصلگی عوض میکنه:حوصله م سر رفت
وید نیم خیز میشه:میخوای دوباره ویدیو با مجازات بگیریم برای یوتوبم؟
پیتر آب‌دهنشو قورت میده:دیگه حوصله م سر نرفته

وید از جاش بلند میشه و میره سمت اتاق: ولی واقعا من برات یه سورپرایز دارم

پیتر: اینقدر سابقه ت خرابه که لطفا سورپرایزم نکن عزیزم!من اصلا اشتباه کردم، من عاشق این کسل و کپکی بودنمون تو آخر هفته هام خیلی هم خوش میگذره...وید میشنوی؟میگم همینجوری خوبه

وید با یه جعبه از اتاق میاد بیرون:تادااا!

پیتر:این کجا بود؟
وید جعبه رو میذاره جلوی تلویزیون: تو کمدم. برای همچین روزی پنهانش کرده بودم
پیتر:چیه؟

وید:از تو وسایل استارک کش رفتم. همون بیلبیلکه ست که به دستگاهش وصل میشه بعد میزنیمش به تلویزیون بعد باهاش میتونیم دنیاهای موازی رو ببینیم

پیتر: آقای استارک بفهمه پاره ایم
وید:میدونم همینش هیجان انگیزه
پیتر:آره!روشنش کن

■

تونی بطری رو پرت میکنه اونطرف: من اینو قبول ندارم

استفن: هو صدای بطری رو در نیار استلا بیدار شه عمه ی تو میخواد بخوابونتش؟!

تونی:یه جرئت دیگه بگو
لوکی:واه نمیشه که
استفن: چقدر تو انسان جر زنی هستی

تونی: کی گفته حتما باید اینو انجام بدیم؟
لوکی: چطور دو دقیقه پیش که من رو به دیوار توئِرک رفتم حتما باید انجام میشد؟