⭕22⭕

1.1K 237 330
                                    

_خُود رآ اَز اینجآ بِه زیر اَندآز_

انجیل

⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕

" سلام سوکجین!..به کلاب دریم بویز خوش اومدی......."

پسری که جیمین خطاب شده بود گفت و چشمکی به سوکجین زد...
جین سرش رو تکون داد و متعجب نگاهش بین دوتا پسر عوض میشد..

" شما باید رئیس وو (Wu) باشید؟.."

سوکجین پرسید و کم‌کم داشت کلافه میشد...
از اونجایی که این پسر اسمش رو میدونست، باید حدس میزد همون رئیس باشه..
کسی که هواسا گفته بود میتونه روش حساب کنه..
نمیتونست حدس بزنه وو براش چه خوابی دیده ولی میدونست که نمیتونه بدون پول و درامدی توی پکن دووم بیاره...
باید هرچه سریع تر کار پیدا میکرد و مشغول میشد....

" اوه نه...من جیمینم...نزدیک‌ترین فرد به کریس وو..."

پسر تازه وارد خودش رو معرفی کرد و لبخند درخشانی زد...
موهای صورتی و چهره‌ی ملیحش، با گونه‌های تپل و انگشتای کوچیک جینو وادار کرد بیشتر بهش خیره بشه...

" این سفید برفی هم لوهانه.."

جیمین درحالی که شونه‌ی پسر اولی رو محکم گرفته بود و تو بغلش میچلوندش، گفت..

" عای مینی!..صدبار گفتم فامیلی کوفتیمو به اسمم نچسبون!!..."

صدای اعتراض لوهان بلند شد و خودشو از چنگ جیمین بیرون کشید...

" میتونی هان صدام کنی..."

لوهان درحالی که زیرچشمی به چشمای براق و نافذ سوکجین نگاه میکرد زمزمه کرد...
هان فکرشم نمیکرد پسری که افراد رئیس وو دیشب کل خیابون ها و کوچه‌های گولو رو تا صبح دنبالش گشته بودن، انقدر زیبا و اغواکننده باشه!
طوری که لباسهای تقریبا کهنه و شلوار جینِ زاپدار به تنش نشسته بود، مثل الهه‌های باستانی زیر نور هالوژن های رنگی، میدرخشید...

جین متوجه‌ی نگاه های زیرچشمی و یواشکی هان شد و با ضرب سرش رو چرخوند و مچ پسرک رو گرفت!
پسرک بیچاره با دیدن مهره‌های نقره‌فام جین، که بهش خیره بود پلک زد و نگاهش رو دزدید...
حتی جیمین هم برای اولین بار با دیدن چشمهای سوکجین جا خورده بود!
از رئیسشون شنیده بود مهمونشون چشمای رنگی داره و پیش خودش فکر میکرد اون پسر باید اهل اروپا و غرب باشه...
ولی با دیدن پسری که مثل خودشون چشمهای کشیده بادومی ولی با مردمکهای روشن داشت، شوکه شده بود..

" کریس تو اتاقشه..باهام بیا.. اشکالی نداره جین صدات کنم؟..اوه دستت...چه اتفاقی واست افتاده؟.."

جیمین درحالی که یهویی دست سالم سوکجین رو گرفت و با خودش سمت پله‌های وی آی پی میکشوند، پرسید ولی چشمای گرد جین روی دستهای جیمین بود که بدون اجازه لمسش کرده بود!!

⭕ Silver Devil ⭕Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora