calm🙂

991 138 11
                                    

._._._._._._._._._ارمیا._._._._._._._._._._._
آروم رو تخت هلم داد و خودشم بعد این که لباسشو دراورد اومد کنارم
انگشتامو بین انگشتاش قفل کردم و سرمو رو شونش گذاشتم
که آروم زمزمه کرد
تئو_دیگه تموم شد ارمیا
ازین به بعد نمیزارم یک ثانیه هم ازم دور باشی
سرمو بالا آوردم و تو چشمایه سبزش نگاه کردم
ارمیا_اوهوم دیگه راحتیم
که دستشو زیر چونم گذاشت و لبشو از گوشم تا گونم کشید
چشمامو بستم و با تمام وجود به صدای نفساش گوش دادم
تئو_الان منم ازت ممنونم ارمیا
بابته آرامشی که بدون وجوده تو اصلا معنی نداشت
و با تموم شدنه جملش گوشمو بوسید
وزنمو روش انداختم و ساکت به زمزمه هاش گوش دادم
حرفایی که با کلمه به کلمش حالم بهتر میشد
با انگشتم رو سینش خطایه فرضی کشیدم دستشو زیر لباسم برد و لباسمو دراورد
ارمیا_تئو بزار به مامان بابا زنگ بزنم بگم رسیدم
اخمه شیرینی کرد و گفت
تئو_بدو من صبر ندارم
که آروم خندیدم و گوشیمو برداشتم
شماره مامانو گرفتم که بعد از چنتا بوق برداشت
!مامان_سلام عزیزم خوبی؟؟
ارمیا_سلام
خوبم مامان
!شما خوبین؟؟
!مامان_آره پسرم راحت رسیدی؟؟
اذیت که نشدی
همونجور رو تخت دراز میکشیدم گفتم
ارمیا_نه اصلا
!فقط وسایلمو کی پست میکنین؟؟
مامان_همین امشب به ماهان میگم
راستی مامانجون وقتی فهمید برگشتی فرانسه خیلی ناراحت شد
از دیشب به بابات غر میزنه
تئو_قطع کن دیگههه
که با دستم جلو دهنشو گرفتم و جوابه مامانو دادم
!ارمیا_بابا حالش چطوره؟؟
که تئو سرشو تو گردنم کرد و گازایه کوچیک گرفت
چشمامو بستم و سعی کردم رو حرفایه مامان تمرکز کنم
گرچه یک کلمشم نمیفهمیدم
....مامان_الو
ارمیا
ارمیا_جان مامان.!؟
مامان_خوبی یهو ساکت شدی
سعی کردم تئو رو که داشت تقریبا گردنمو میخورد از خودم جداش کنم و همونجور گفتم
ارمیا_آره مامان این دینو حواسمو پرت میکنه
که با این حرفم گازه محکمی از گردنم گرفت
لبمو گاز گرفتم تا صدام بالا نره
مامان_اشکال نداره عزیزم
برو راحت باش
ارمیا_مرسی مامان
دوستت دارم فعلا
که اونم با خدافظیه کوچیکی قطع کرد
با قطع شدن تماس نفسمو بیرون فرستادم و یکی محکم تو سره تئو کوبیدم
!ارمیا_نمیبینی دارم حرف میزنم دیوث؟؟
تئو_گفتم که زود قطع کن
و ابرویی بالا انداخت
پاهامو دو طرفش گذاشتم و رفتم روش
!ارمیا_اها که تایم میدی؟
دستشو رو رونام گذاشته و آره بلند بالایی گفت
دستشو گرفتم و انگشتامو قفله انگشتاش کردم
ارمیا_باشه دیگه
روش خم شدمو لبامو رو لباش کشیدم
ولی بوس نکردم
میدونستم ازین کارم بدش میاد
برایه همین با شیطنت چند با تکرار کردم
تئو_اذیت نکن توله تلافی میکنما
که نفسمو تو صورتش فوت کردم و از دماغش گاز گرفتم که آخش بالا رفت
ارمیا_خیلی وقته تهدید نکردی
تئو_من اون ویدیو کالو هنوز یادمه
پیش مهدیار خوابیده بودی
پیشونیمو رو پیشونیش گذاشتم
ارمیا_الان حساس شدی مثلا
و دوباره لبامو کناره لبش کشیدم
تئو_گیرم بیوفتی جوری تلافی میکنم که کیف کنی
و من با تک تکه تهدیداش دلم ضعف میرفت
دستشو آزاد کردم که دور کمرم حلقش کرد
!تئو_حسه الانو با چی عوض میکنی؟؟
سرمو تو گردنش بردم و آروم گفتم
ارمیا_هیچی تئو هیچی
لبامو رو لباش گذاشتم و بوسیدمش
تئو زندگیم بود
زبونمو رو لباش کشیدم و لباش و میک زدم
که گازی از لبام گرفت و لباش و سر داد تا گردنم
نفسم رفت
لعنتی
شروع کرد به میک زدنش
انرژیم تحلیل رفت ک جامونو عوض کرد و منو کشید زیرش
زبونش و از بین لباش رو پوست گردنم کشید که آهی کشیدم و موهاش و چنگ زدم
دستشو رو دیکم گذاشت که نالیدم:
تئووو
لب زد:
جونم سکسی من
_تمومش کن
+باشه عزیزم
دستاشو دو طرفم گذاشت و سینمو تو دهنش برد که قوسی به کمرم دادم و اهم بلند شد
باکسرمو از پام در اورد و دیکمو تو دهنش برد و شروع کرد به ساک زدن
دستامو تو موهاش چنگ زدم و سرش و بهم فشار دادم
که میکی به سرش زد
پاهام و از هم فاصله داد و شروع کرد به خوردن سوراخ باسنم
که بلند آه کشیدم
+برام ناله کن عشقم
با میکی که زد کمرم و از تخت جدا کردم و به تخت کوبیدم
چیزی که بهم میداد لذت خالص بود و بس
قسمت داخلی رونم و گاز ریزی گرفت و جاشو مکید
+داگی شو بیب
جوری که گفته بود چهاردست و پا وایسادم که لوب و به سوراخم مالید که از سردیش هیسی کشیدم
باکسرشو دراورد و دیکشو جلو دهنم گرفت
+میتونی یکم خیسش کنی؟
دیکشو تا جایی که میتونستم وارد دهنم کردم و زبونمو روش کشیدم
که بعد چند ثانیه گفت:
کافیه بیب
رفت پشتم و یکم لوب به دیکش مالید و سرش و رو سوراخم گذاشت و با ی حرکت هلش داد داخل
که بلند ناله کردم :
اروم تئو ...درد داره
+باشه بیب.صبر کن
تند تر دیکش و تو سوراخم کوبید که با دومین حرکتش جیغم بلند شد و تئو فهمید که با دیکش به نقطه حساسم ضربه زده
پس شروع کرد تند و وحشیانه به همون نقطه کوبیدن
همزمان دستش و از زیر شکمم رد کرد و به دیکم رسوند و شروع کرد به مالوندنش
+سرت و بچرخون سمتم عزیزم
کاری که گفت و انجام دادم که روم خم شد و لباش و رو لبام گذاشت همزمان ضربه محکمی توم کوبید
بعد چند دقیقه حرکت جریان خون و به سمت پایین تنم حس کردم و تو دستای تئو خالی شدم
تئو هم بعد چند لحظه ضربه زدن آه بلندی کشید توم خالی شد و بدون اینکه دیکشو ازم بیرون بیاره روم دراز کشید
+مرسی سکسی من مثل همیشه عالی
با به اخر رسوندن حرفش گازی از شونم گرفت
چشام رو هم افتاد به خواب رفتم

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
سلام سکسیای من❤
آروم باشید
آروم
آروم
آروم
می دونم ی مدت طولانیه که آپ نکردم
ولی خب...
حالم خوب نبود و نیاز به آرامش داشتم
امیدوارم این پارت و هم خوب نوشته باشم با این حال بدی که دارم
بازم ببخشید
مرسی که هستید
دوستون دارم
شبتون با رایحه وانیل❤

𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑦𝑜𝑢 𝑚𝑎𝑟𝑟𝑦 𝑚𝑒?🤤🔞😍Where stories live. Discover now