sex❤🔞

2.7K 219 9
                                    

و دندوناشو کرد تو بازوم
آخ بلندی گفتم و سعی کردم از بازوم بکنمش
ولی مثله زالو چسبیده بود بهم
ارمیا_تئو توروخدا ول کن الان کبود میشه
که هومی گفت و سرشو جدا کرد
جایه دندوناش نبض میزدو میسوخت
و با شک گفت
تئو_هنوزم مشکل داری شب اینجا بخوابیم
و بعدش دندوناشو نشونم داد
بلند خندیدم و نه ای گفتم
میترسیدم مخالفت کنم خونمو بمکه
از این بشر هرچیزی برمیومد
تئو_جون خندهاتم خوردنیه آخه
پاهاشو گذاشت دو طرفم و نشست روم
دکمه هایه لباسمو باز کرد و از تنم درش آورد
تئو_خوب تلافیه کدوم روزو درارم
اوممم اون شبایی که پیش اون نره غولا میخوابیدی
یا اون روز بعد ناهار
یا تو سالن فوتسال
گزینه برای انتخاب زیاده
!!ارمیا_منم تلافی کدوم دیوث بازیتو درارم؟؟
که با تعجب گفت
!تئو_چی من؟؟
به یکی بگو که بهش بخوره
من به این مظلومی
پوکر نگاش کردم
ارمیا_وقتی زدمت صدا اسب دادی میفهمی کی دیوثه کی مظلوم
و بالشتو از کنار سرم برداشتم و محکم کوبیدم تو صورتش
چون توقع نداشت پرت شد اون طرف
تئو_آخخخ وحشی مظلوم گیر آوردی
که یکی دیگه کوبیدم تو صورتش
ارمیا_حقته این عوض تمام اون حرصایی که از دستت خوردم
که دیدم هیچی نمیگه و زل زده به بازوم
!!ارمیا_چته جنی شدی؟؟
لبخنده پتو پهنی زد
تئو_ای جونم رد دندونامووو
کبود شده
که مثله برق گرفته ها از جام پریدم و رفتم جلویه آینه
با دیدن بازوم یکی کوبیدم تو پیشونیم
رد دندونایه آسیابش رو بازوم مونده بود
زیر لب غریدم
ارمیا_خودتو کشته فرض کن تئو
و حمله کردم سمش که قهقه ای زد
سمت در فرار کرد و پرید بیرون
همونجوری که فوشش میدادم رفتم دنبالش
همینکه پامو گذاشتم بیرون خشکم زد
چنتا از مهماندارا و دوتا خانوم دیگه بودن که داشتن از تو سالن رد میشدن
تئو که غمش نبود رو شکمش خم شد و بلند بلند خندید
حالا که اینجوری دیده بودنم بزار حداقل فکر کنن ایرانی نیستم
ارمیا_تنه لشتو بیار تو تا آدمت کنم
و منتظر جوابش نشدمو اومدم داخل
بعد ازینکه خوب کشتی گرفتیم و همو زدیم
اعلام آتش بس کردیم
به ساعت نگاه کردم نه شب بود
!!ارمیا_پس شب همین جا بخوابیم؟؟
تئو_آره زنگ بزن خبر بده
گوشیمو دراوردم و همونجور که دنبال شماره مامان میگشتم گفتم
ارمیا_اس ام اس میدم بهشون
نگران نشن
گوشیو که کنار گذاشتم تئو اومد سمتم و خمار نگام کرد
از چشماش میتونستم بفهمم چی میخواد
تئو_خوب حالا که خبر دادی دیگه خیالم راحت شد
و گوشیمو گرفت خاموش کرد
!ارمیا_چرا خاموشش کردی؟؟
تئو_کسی مزاحممون نشه
و خوابوندم رو تخت
روم خیمه زد و لباشو گذاشت رو لبام
محکم میبوسیدو مک میزدم
منم گرم همراهیش میکردم
پاهامو حلقه کردم دور کمرش و جفت دستامم کردم تو موهاش
که لبمو گاز گرفت و سرشو برد عقب تر
ارمیا_خوابم میاد تئو
تئو_امشب برنامه داریم خواب خبری نیست
دوباره شروع به بوسیدن کرد
جاهامونو عوض کردم و شیطون گفتم
ارمیا_انتقام گازمو بگیرم
که مظلوم نگام و نه ای گفت
اینقدر مظلوم شده بود که دلم ضعف رفت
بیخیال انتقام شدم
*و سرمو کردم تو گردنش
آروم شروع کردم به بوسیدن و دستمو از پایین گذاشتم وسط پاش
که آهی کشید
گردنشو میک میزدم ولی ن جوری که کبود شه زبونمو رو پوستش کشیدم که بازومو چنگ زد و گفت توله ی سکسی
سرمو بالا اوردم و لبامو رو لباش گذاشتم و خیس بوسیدم
زبونمو تو دهنش بردم و شروع کردم با زبونش بازی کردن
همزمان دستامو رو بدنش حرکت می دادم
دستمو از سینش پایین اوردم تا به لبه شلوارکش رسیدم
با صدا بوسمونو قطع کردم و بوسه ریزی رو ترقوه ش زدم
نیشخند شیطانی رو لبام اومد
تئو به شدت رو سینه هاش حساس بود
لبامو از گردنش تا بالای سینش کشیدم شروع کردم دور سینش و لیس زدن ولی سمت سینش نمی رفتم
که با اعتراض اسممو صدا زد و گفت
+لعنتی زبونتو روش می خوام
اوووممم کشیده ای گفتم و زبونمو رو سینش کشیدم که آه بلندی کشید و موهامو چنگ زد
شروع کردم سینشو میک زدن👅
تئو سرمو به سینش فشار میداد
میک محکمی زدم و لبم و از سینش جدا کردم
ک وحشی رو تخت انداختم و روم خیمه زد
+از کی تا حالا انقدر شیطون شدی توله؟
سرشو تو تو گودی گردنم گذاشت و شروع کرد به میک زدنش
لعنتی با حس لباش رو پوست گردنم دیکم سفت تر می شد
+اوووم دوس داری؟
منم می خوام مثل تو شیطنت کنم
و زبونشو رو گردنم کشید که به کمرش چنگ انداختم
شروع کرد رو سینم و بوسیدن
نالیدم_تئووو
+جان
چیزی نگفتم و با شهوت به چشماش زل زدم
که تک خنده ای کرد و شلوارکشو از پاش دراورد و دیکشو به پایین تنم فشار داد که ناله ای کردم و شونشو گاز گرفتم
شونشو گرفتم و رو تخت کنارم انداختمش
_خوب به بیبی سکسیت نگاه کن
شروع کردم اروم اروم شلوارم و دراوردن
میخ بدنم شده بود و میدیدم که چجوری تند تند نفس میکشه
شلوارم و پرت کردم ی گوشه و با ی باکسر تنگ ب طرفش رفتم
و پاش نشستم
_اوووم دوس داری؟
که با چشمای قرمز به باسنم چنگ زد و رو تخت پرتم کرد
خنده ای کردم
باکسرمو تند کشید پایین و محکم زد رو رونم که آخ بلندی گفتم
_دیوث
باکسر و کامل از پام کشید بیرون و به چشمام نگاه کرد
میخواست بدونه میخوام که ادامش بده یا ن؟
نیشمو باز کردم و سرمو تکون دادم
انگشتاشو به سمت دهنم اورد گفت
+لوب نداریم خیسش کن انگشتاشو لیس زدم و آب دهنم و روشون ریختم
پاهامو رو شونش گذاشتم و چشمامو بستم
نمی دونم چرا خجالت می کشیدم نگاش کن
کمرم و کشید سمت خودشو انگشتشو رو سوراخ باسنم گذاشت و اروم فشارش داد
که نفس عمیقی کشیدم تا دردش و تحمل کنم
شروع کرد عقب جلو کردن و همزمان سینمو لیس می زد
دومین انگشتشو هم فشار داد
خواستم خودمو عقب بکشم که کمرمو گرفت و انگشتشو وارد کرد
+بیب وقتی وحشیم می کنی نمی تونم خودمو کنترل کنم
انگشتاشو تند تند تکون داد که آه بلندی کشیدم
+اوووم اینه آه بکش میخوام بفهمم داری ازم لذت میبری
همزمان ی دستشو گذاشت رو دیکمو همزمان با حرکت انگشتاش دستشو بالا پایین می کرد
_آهههه لعنتیییی...میخوامش.....آهههه
+چیو میخوای؟
هومممم؟
بگو!
_لعنتییی ...آهههه....دیکتو میخوام....میخوام.... داخلم حسش کنم....آههه
انگشتاشو ازم کشید بیرون
از این حس متنفر بودم
دوس داشتم زودتر سوراخمو با دیک کینگ سایزش پر کنه
باکسرشو دراورد و گفت بیا خیسش کن بیب
جلو رفتم و دیکشو تو دهنم کردنم
زبونمو روش میکشیدم و نوکشو میک میزدم
دیکشو از دهنم دراوردم و بزاقمو روش ریختم
تئو آه می کشید و
سرمو به دیکش فشار میداد تا بیشتر وارد دهنم بشه
بعد چند دقیقه حس کردم رگاش داره برجسته تر میشه که
دیکشو از دهنم دراورد و رو تخت هلم داد زبونشو رو سوراخم کشید و میکش زد
_لعنتی زودتر....می خوامش ...
دیکشو رو سوراخم گذاشت و ی دفعه تا ته هلش داد داخل
_آییییی .....لعنتیییی....درش بیار تئو....درد داره
+هیسسس الان دردش کم میشه
بعد چند لحظه شروع کرد به عقب جلو کردنش
دیگه درد نبود و لذت خالص بهم میداد
با ضربه ای که زد
جیغم بلند شد_همونجاااا ...آهههه
ی دفعه دیکشو بیرون کشید و محکم واردش کرد و ب همون نقطه ضربه زد
حسم فوق العاده بود
حس کردم نوک انگشتام داره سرد میشه و بدنم گر گرفته
تئو دستشو گذاشت رو دیکم و بالا پایینش کرد که بعد چند ثانیه کام شدم و آبم با فشار تو دست تئو خالی شد
که تئو همونطور که دیکشو تو سوراخم عقب جلو می کرد
تک خنده کرد و گفت:
+هورنی من
با خماری بهش نگاه کردم
که خم شد و لبامو به دندون گرفت
بعد چند ثانیه حس کردم دیکش داره بزرگ تر میشه
که با چند تا ضربه ی محکم داخلم خالی شد و کنارم دراز کشید و دیکش و دراورد
لبامو بوسید و گفت مرسی عزیزم
با خستگی خودمو تو بغلش جمع کردم و به خواب رفتم

𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑦𝑜𝑢 𝑚𝑎𝑟𝑟𝑦 𝑚𝑒?🤤🔞😍Where stories live. Discover now