بعد از تموم شدن مراسم سالن کم کم خالی شد مامان تئو به سمتون اومد و گفت:
وااووو تئو واقعا سورپرایزمون کردی
که تئو دستشو دور کمرم انداخت و منو کشید تو بغلش
+امم ...مامان...خیلی وقت بود میخواستم این کار و انجام بدم اما راستش از یه سری اتفاقا میترسیدم که چند روز پیش حل شد و الان دیگه خیالم راحته
مامانش دستشو کشید و تئو رو بغل کرد:
پسرم...چقدر بزرگ شدی
بعد به صورت نمایشی اشک گوشه چشمشو پاک کرد و رو به من گفت:
واای ارمیا...باورم نمیشه دارم از دست تئو راحت میشم
که تئو به نشونه اعتراض مامانشو صدا زد و بعد خندید
انگشتام و بین انگشتاش قفل کردم و با عشق رو بهش اما خطاب به مامان تئو گفتم:
_خوشحالم...خوشحالم که به دستش اوردم
که تئو به سمتم چرخید و آروم پیشونیمو بوسید
مامانش بعد از اینکه هردوتامون رو بغل کرد با ی چشمک گفت:
تنهاتون میزارم پسرا
که به محض رفتنش تئو دستاشو دور کمرم حلقه کرد و چونشو رو شونم گذاشت و کنار گوشم لب زد:
_حال عشق من چطوره؟
که با خنده ضربه رو دستش زدم و گفتم:
_خوبه تئو...خیلی خوبه....اونقدر خوبه که راستش باورم نمیشه به این لحظه رسیدم
+بهتره زودتر باورت شه عزیزم چون امشب اولین سکس بعد از درخواست ازدواج
و بعد لاله گوشمو خیس بوسید که لرزیدم
اروم خندیدم و گفتم:
سکس بعد از درخواست ازدواج ؟
واوو
مدل جدیده؟
کمرم و بین دستاش فشار داد و گفت:
بله...من از هر موقعیتی واسه انجامش استفاده میکنم
میدونی که! من عاشق خودت...تنت...عطرت...نفسات...و اون موهایی ام که الان جلوشون فر ریز خورده و دوس دارم با انگشتام بهشون چنگ بزنم و تو اون حفره صورتی رنگت ضربه بزنم...امم عاشق عطر تنت موقع سکسم....بازم بگم؟یا فهمیدی الان چقدر بهت نیاز دارم؟
همونطور که تو بغلش بودم چرخیدم و با دستام صورتش و قاب گرفتم:
نه عزیزم...فهمیدم
بعد اروم رو لباشو بوسیدم
_میخوای بریم اتاقمون؟
+اوهوم ...میخوامش
دستمو رو شونش گذاشتم و پاهامو دور کمرش حلقه کردم که فوری دستشو زیر رونام گذاشت و کشیدم بالا و راه افتاد به سمت آسانسور و دکمه رو زد
هوس شیطنت کردم
لبامو رو پوست گردنش گذاشتم و ریز و تند بوسیدم
اروم اروم دکمه های پیرهنشو باز کردم و سینشو بوسیدم که اه کشید
با توقف آسانسور تند به سمت اتاق رفت و انداختم رو تخت
و کتمو دراورد شروع کرد به دراوردن لباساش
با حرص و خواستن به بدنم نگاه میکرد جوری که انگار میخواست با نگاهش ذوبم کنه
تند لباسامو دراورد و بعد چند لحظه من فقط با یه باکسر سورمه ای به تاج تخت تکیه داده بودم و این تئو بود که لباشو رو سینه هام میکشید
_اههه...امم...وای تئو...زودتر
+باشه عزیزم ولی ...هیچوقت نمی تونم از مارک کردن بدنت بگذرم
و بعد شروع کرد نقطه به نقطه ی بدنم و میک زدن
لباشو رو لبام گذاشت و همونطور که میبوسید
باکسرمو پایین کشید که باسنمو بالا بردم و اون راحت تر از پام درش اورد
کمرم و گرفت و رو تخت پایین تر کشید
پاهامو باز کرد و شروع کرد قسمت داخلی رونمو خوردن و میک زدن
بعد از اینکه برام بلوجاب رفت
زبونشو رو سوراخم کشید و مکیدش که اهی کشیدم و کمرم و قوس دادم
لوب و رو دیکش ریخت و یکمم به سوراخم زد
بعد از اینکه سر عضوشو رو سوراخم تنظیم کرد محکم هل داد داخل و شروع کرد ضربه زدن
بعد این همه رابطه به راحتی میتونست نقطه حساس داخلیمو پیدا کنه
با برخورد دیکش به پروستاتم هقی زدم و بلند اه کشیدم
_واییی تئو
همونطور که توم میکوبید خم شد و گاز محکمی از گردنم گرفت
زبونشو رو سینم کشید و مکیدش
با دستام پاهامو نگه داشتم و اون با شدت بیشتری تو سوراخم کوبید
بعد چند دقیقه حرکت جریان خون و به سمت پایین تنم حس کردم و نوک انگشتام یخ زد و با اه بلندی رو شکمم به کام رسیدم
تئو هم بعد چند لحظه همونطور که گردنمو میک میزد تو سوراخم کام شد
روم خم شد و لب زد:
اینم از اولین سکس بعد از درخواست ازدواج
که بی حال خندیدم و گونشو بوسیدم
دیکشو از سوراخم دراورد که نق زدم
+ببخشیییید
سرمو رو سینش گذاشتم و با شنیدن صدای ضربان قلب عشقم به خواب رفتم
YOU ARE READING
𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑦𝑜𝑢 𝑚𝑎𝑟𝑟𝑦 𝑚𝑒?🤤🔞😍
Romanceماجرای تئو پسر فرانسوی و ارمیا که ی پسر ایرانی هستش و تازه به فرانسه اومده و توی کالج ی شهر کوچیک با تئو آشنا میشه😍 ژانر:عاشقانه،گی زمان آپ:نامشخص #love=1⭐ #lgbt=1⭐