*دوزخی*
سلام به دوستای عزیزم🌹🌹🌹
امیدوارم حالتون خوب باشه و در سلامتی کامل به سر ببرید. 🌺
بسیار بسیار دلم براتون تنگ شده بود و خوشبختانه با یه داستان جدید و بازم بسیار بسیار متفاوت به واتپد برگشتم!
اسم داستان، دوزخی هست.
یه داستان با ژانر ماورایی که موجوداتی چون شیاطین، جادوگرا، الف ها، گرگ ها ( آلفاها و امگاها) و دیگر موجودای ماورایی حضور دارن!
من توی این داستان از تمام شخصیت هایی که در دو داستان قبلیم حضور داشتن، استفاده کردم!!!
منتها با نقش های متفاوت!!!
البته بگم اون قدر زیاد نیستن که قاطی کنین...اگه داستان اوکی رو خونده باشین متوجه می شین که همونان؛ منتها با اسم های متفاوت!
حالا ممکنه سوال بپرسین که زوج ها یا کاپل های داستان کیا هستن.
من تا حالا دو تا داستان نوشتم که چند تا زوج محبوب درش حضور داشتن.
در داستان پدر خوانده ما تنها ییجان و هونهو رو داشتیم.
ییجان که صددرصد هست اما هونهو رو در این داستان استفاده نکردم.
در داستان اوکی علاوه بر ییجان، دو تا زوج محبوب داشتیم که خیلی از شما ها دوستشون داشتین و من اونارو هم داخل داستان دخیل کردم!
اگه گفتین کیا بودن؟!
اما این داستان با داستان های قبلیِ من یه تفاوت اساسی داره...
در داستان های قبلی من، ییجان زوج اصلی داستان بود.
اما در این داستان...
هیچ زوجی بر دیگری ارجحیت نداره؛ حتی ییجان!!!
همه در یه سطح هستن و من به مقداری که نیاز هست و برای داستان لازم باشه، بهشون اشاره کردم و خواهم کرد.
در داستان، همه چی براتون روشن می شه.
خیلی با دقت داستانو بخونین.
در طول داستان به اتفاقات، اشاراتی کوتاه می شه اما در آخر هیچ نقطه ی مبهمی توی ذهنتون نمی مونه.
تمامی عکس ها ساخته ی خودم هستن ( اونایی که امضا روشون هست)
توضیحات دیگه رو هم در قسمت «توصیف» نوشتم و دیگه نیازی به اخطار و این حرفا نیست.
.
.
.
.
.امیدوارم لذت ببرید🌹🌹🌹
نویسنده: 🪞
YOU ARE READING
Dweller Of Hell
Fanfictionداستانی متفاوت در دنیایی متفاوت... دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست. خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد. ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد... یا رابطه ای که ترس و دو...