قلمروی فرمانروایی کالمن
طبق پیش بینی جان، کالمن برای بار دوم لرزید!
شدت و میزان لرزش، تقریباً همانند دفعه ی نخست بود و دوباره خرابی های جدیدی به جا گذاشت.
جان که در اتاق ییبو، متوجه ی حرکات ناآرامِ آتش در قعر زمین شده بود در این باره، بسیار به آن ها کمک کرد تا مبادا دچار ضرر و زیان بیشتر شوند.
متأسفانه این اتفاق شوم در چنین روزی، شرایط را برای مخالفان فراهم آورده بود که زلزله ی غیر منتظره ی کالمن را به جاوانا نسبت بدهند!
برخی، آن را به جادوگران نسبت می دادند. برخی ها هم آن را دلیل نارضایتی از صلح با جاوانا می دانستند!
هیچ یک از افرادی که در حوزه ی محیط زیست و زمین شناسی فعالیت می کردند، نمی دانستند چرا قلمروی مادری آن ها متحمل همچین بلای طبیعی شده است.
به راستی که شاید، شرایط بر ضد جاوانا فراهم شده بود!
در هنگام لرزش زمین، تمام جادوگران تلاش می کردند تا علاوه بر محافظت از افراد، منشأ و علت زلزله را متوجه شوند و آن را متوقف کنند. اما شوربختانه تلاش های آن ها در این باره، کارساز نبود.
جاوانا در این باره، تعداد افراد ارسال شده به کالمن را افزایش داد تا کمک حال آن ها باشند.
زلزله ی کالمن، در برخی مناطق جاوانا و قلمرو های همسایه حس می شد و در نتیجه، مسئولیت جاوانا را چندین و چند برابر می کرد.
به محض ایجاد خسارت، جادوگران آن را ترمیم کرده و به حالت اولیه بر می گرداندند و با استفاده از هاله های محافظ، از برخورد اشیاء به افراد مراقبت می کردند.
اما مگر می شود برای همیشه چنین روندی را ادامه داد؟
اگر علت، دانسته می شد پیدا کردن راه حل، آسان تر می گشت اما متأسفانه کسی دلیل آن را نمی دانست.
تنها کسی که شاید دلیل آن را می دانست، به محض شنیدن اخبار، به کالمن جابجا شد.
در منطقه ای که لوسیفر بدان جا رفته بود، خالی از سکنه بود. تپه ها در هر طرف دیده می شدند و آسمان، به مانند همیشه ابری و سرد بود.
YOU ARE READING
Dweller Of Hell
Fanficداستانی متفاوت در دنیایی متفاوت... دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست. خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد. ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد... یا رابطه ای که ترس و دو...