فصل سوم
تنها والامقامی که افتخار یا بهتر است بگوییم، فرصت و مجال شرکت و حضور در آن جلسه ی حیاتی را نداشت، شاه وانگ بود.
او که گرفتار بلایی خوفناک، گشته و میان دنیای زندگان و دنیای مردگان، جهت کمک به هم نوعان خویش دست و پا می زد، از برگزاری چنین جلسه و تدابیرِ در پیش گرفته شده، بی اطلاع بود.
اما قرار بود که باری دیگر، لطف و همیاری جادوگرانِ جاوانا، کمک حالشان شود.
اما این بار، همه چیز بسیار متفاوت و حتی سخت تر از دفعات پیشین خواهد بود و حتی به ذهن وانگ باهوش نیز نمی رسید!
.
.در حین برگزاری جلسه ی اضطراری در جاوانا، پس از صرف ناهار؛ در حالی که هر یک از اعضا با اساتید و ساران جاوانا مشغول مشورت و تبادل نظر برای جابجایی ها بودند، خبر وحشت انگیزی به گوش حضار رسید.
خبر رسیده بود که کالمن، مورد حمله ی عده ی زیادی از مردگان متحرک قرار گرفته است اما خوشبختانه علاوه بر این که سار دوم، توانسته آن ها را مهار کند، تعداد بسیار کمی از خون آشامان جان باختند.
خبری ناگوار اما شوکه کننده بود.
مردگان متحرک، دوباره به عرصه بازگشته بودند؟!
وقفه ای نسبتاً طولانی در جلسه به وجود آمده بود. شاهان و حضار، با ترس و تحیر از پیشگو و دانا، علت چنین رخداد را می پرسیدند که چرا دوباره سر و کله ی آن ها پیدا شده است!
این، اتفاقی نبود که دانا و همراهانش، آن را پیش بینی نکرده باشند؛ چرا که با شروع فعالیت های عجیب و غیر عادی والاک در اعماق زمین، امکان داشت او بخواهد دست به اقدامات پیشین بزند.
اقداماتی چون استفاده از مردگان متحرک و سایه های روح خوار!
زیرا همیشه قبل از انجام هر اقدام مهمی، زمینه سازی صورت می گیرد، هر چند اندک یا ناچیز!
مطمئن بودند که با ورود مردگان متحرک، سایه های روح خوار دوباره آن ها را غافلگیر خواهند کرد!
پس باید حتماً این مورد را در نظر می گرفتند و برای رویارویی با آن ها آماده می شدند.
پس از آرام ساختنِ جوّ جلسه، دانا و سایر جادوگران به ادامه ی مشورت ها با والامقامات پرداختند. اما در این میان، دانا، بئاتریس و لئون به شدت نگران حال جان بودند.
YOU ARE READING
Dweller Of Hell
Fanficداستانی متفاوت در دنیایی متفاوت... دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست. خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد. ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد... یا رابطه ای که ترس و دو...