🔥دوزخی1🔥قسمت سی و چهار

279 67 263
                                    

جفت حقیقی ات را پیدا کن!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جفت حقیقی ات را پیدا کن!

جمله ای که ساعتی بعد از رفتن سامانتا از اتاق، هنوز هم نگاه گرد و خشک شده اش را از آن نگرفته بود.

پس دلیل حقیقیِ تناقضاتِ کتاب و علت وجود آن در کتاب خانه ی ویگان همین بود؛ کشف پیام دانا، یافتن و فهمیدن حقیقت که جفت حقیقی اش زنده است.

دانا بی شک از هوش و درایت تریوس با خبر بود که پنهانی برایش چنین پیغامی گذاشته بود.

واقعا هم درست فهمیده بود، تریوس در این مورد بسیار عالی و بی نقص جلو رفت.

حالا تنها یک کار باقی می ماند؛ آوردن لئون به این جا؛ حتی اگر هم شده به زور و اجبار!

راه گلویش بسته شده بود. هنوز هم آن برگه را در دست داشت و آن متن را با چشمانش می خواند.

هیچ کس در اتاقش نبود. توراس برای احضار کردن بئاتریس به حضور یکی از جادوگران نگهبان رفته بود و هنوز باز نگشته بود.

سوال های بی شمار، همه و همه به ذهن تریوس حمله کرده بودند.

چرا لئوناردویش تمام این سال ها خود را از او پنهان کرده بود؟!

تا کی قصد دارد این حقیقت را هم چنان مخفی نگاه دارد؟!

چرا با آن که خودش را مخفی کرده هنوز هم مراقب آن هاست؟!

مگر لئوناردو او را دوست ندارد؟!

جواب این سوال را به خوبی می دانست.

بی شک لئوناردو او را دوست دارد اما با پنهان ماندن و تعویض نامش می خواسته از او دوری کند، به راستی که دلیل واقعی اش چیست؟

این تناقضاتِ رفتاریِ لئوناردو چه معنایی داشتند؟

شاید او بابت مرگ مادرش ناراحت است و از این بابت او را مقصر می داند.

یا شاید از آن که جادوگر است خجالت می کشد.

شاید هم نه!

بی شک لئوناردو این را می دانست که شاه آلفا هر ماه، زمان راتش را با امگا ها می گذراند؛ به همین دلیل هیچ تمایلی برای نشان دادن خودش نداشته و تصمیم گرفته که دورادور مراقب جفتش باشد!

Dweller Of Hell Where stories live. Discover now