سلامی دوباره به خواننده و دوستای همراه عزیزم❤️🔥
بالاخره تصمیم گرفتم که فصل سوم رو هم شروع کنم.واقعاً باورم نمی شه که از اواسط آبان ماه از سال ۱۴۰۰ شروعش کردم و تا الان ادامه داره!
من توی این مدت، به معنای واقعی باهاش زندگی می کنم. خودم رو به جای تک تک نقش ها می زارم، در قالبشون قرار می گیرم و می نویسم و تمام تلاشم این هست که بتونم احساساتی که در وجودم هست رو به خواننده ها منتقل کنم تا داخل داستان و تمام جریاناتش غرق بشن.
امروز که می شه نهم مهر ماه از سال ۱۴۰۲، فصل سوم رو شروع می کنم 🔥
فصل سوم، آخرین فصل از دوزخی هست که به همون نسبت، پر از اتفاقات هیجانی و جالب هست و احتمال می دم که فصلی طولانی خواهد بود (البته فکر می کنم)
واقعاً از صمیم قلبم ممنونم از دوستانی که تا این جا همراهم بودن و حتی با دریغ نکردن از یه کامنت کوچک یا ووت؛ که نشون بدن می خونن و همراه هستن، دل منو گرم کردن.
من ازتون واااقعا ممنونم🌹❤️🔥
این مدت، عکسای خیلی قشنگی درست کردم🥰
در پوستر فصل سوم، چند تا شخصیت ناآشنا به چشمتون می خوره اما شما همشون رو می شناسید. من فقط برای بعضی شخصیت ها تونستم عکس خوبی پیدا کنم و الان داخل پوستر، گذاشتم.
جلوتر بریم بهتون میگم اون ناشناس ها کیا هستن😁
دوستتون دارم و امیدوارم که در طی مسیر، ازتون انرژی لازم رو بگیرم که با سرعت و با کیفیت ادامه بدم❤️
قسمت شصت و نه از فصل سوم تا دقایق دیگه، آپ می شه😘❤️🔥🌹
نویسنده: 🪞
YOU ARE READING
Dweller Of Hell
Fanfictionداستانی متفاوت در دنیایی متفاوت... دنیایی که تنها متعلق به شیاطین، جادوگران، خون آشامان، گرگ ها و الف هاست. خلاصه ی این داستان در چند جمله نمی گنجد بلکه تنها باید با آن همراه شد. ماجرای رابطه ای که در ابتدا با نفرت شروع شد... یا رابطه ای که ترس و دو...