chapter 100:do not do it

755 200 358
                                    

#پارت_100

عنوان چپتر: "این کارو نکن"

گردنش رو با دست ماساژ داد و پرسید:

_برادرم کجاست؟

سیوانگ به آرومی جواب داد:

_توی عمارت نیستن جناب معاون

آهی از درد گردنش کشید و پلک بست:

_پانیکا چی؟

_ایشون هم اینجا حضور ندارن.

تهیونگ با بهت پلک باز کرد و به پسر جوان خیره شد.
کمی اخم از سر جدیت روی صورتش نشست و درحالی که صاف می‌نشست پرسید:

_چطور ممکنه؟ جلسه امروزو فراموش کردن؟!

پسر کوچکتر با دستپاچگی جواب داد:

_پدرخوانده گفتن خودتون تنها باید شرکت کنید

اخم هاشو توی هم کشید و از جا بلند شد. به خوبی به یاد داشت که جیمین تاکید کرده بود برگزاری این جلسه بدون حضور خودش یا پانیکا غیر ممکنه پس الان چی شده بود؟
وقتی مقابل سیوانگ ایستاد قد پسر به زور تا سینه اش می‌رسید.
از بالا به صورت مضطرب پسر خیره بود و با صدای آروم اما لحن محکمی گفت:

_چیزی رو ازم پنهان می‌کنی سیوانگ؟!

پسر کوچکتر دست های لرزونش رو پشت کمرش به هم گره زد و با تمام توانش سرشو زیر انداخت تا نگاهش به پسر مقابلش برخورد نکنه و آروم جواب داد:

_نه معاون

تهیونگ با تحکم گفت:

_به من نگاه کن!

سیوانگ با تردید سرش رو بالا گرفت و به پسر بزرگتر خیره شد.
تهیونگ سرش رو بیشتر خم کرد تا تسلط کامل به پسر داشته باشه و شمرده شمرده دوباره پرسید:

_برادرم کجاست؟

پسر کوچکتر با ترس از نگاه خشن و محکم تهیونگ پلک هاشو به هم فشرد و با لرز لب زد:

_ پر...پرتگاه لونیو

تهیونگ ابرو بالا انداخت و قدمی عقب گذاشت:

_چرا اونجاست؟

پسر کوچکتر همزمان با تلاش برای منظم نفس کشیدن لرزون جواب داد:

_خیانت کارارو مجازات میکنن

با کنجکاوی سوال بعدی رو پرسید:

_و اونا کیان؟

بیرون اومدن اون اسامی از دهن سیوانگ کافی بود تا تهیونگ با چشم هایی گشاد شده از بهت و نگرانی برای چند ثانیه به پسر خیره بمونه و بعد به سرعت خم بشه و به گوشی و سوییچش چنگ بزنه و به سمت بیرون عمارت بدوه

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

درحالی توی یک قدمی پرتگاه ایستاده بود و تماشا میکرد، لب باز کرد:

𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]Where stories live. Discover now