#اسپشلچپتر_3
"پانیکا"
خب خب سلام به همه.
در خدمتتون هستم با یکی دیگه از اسپشل چپتر های افشای رازهای مولن.
این موضوع به طور تقریبا کامل توی خود داستان توضیح داده شده اما الان دوباره خلاصه میگمش.پانیکا از نظر روانشناسی درگیر یک«خلأ احساسی» هست.
حالا خلا احساسی چی هست اصلا؟
وقتی یک نفر برای مدت خیلی طولانی هیچ احساس محبتی دریافت نکنه، یعنی به معنای واقعی کلمه از دریافت هر احساسی منع شده باشه درگیر یک خلا احساسی میشه.
یک پوچی! و نداشتن هیچ گونه احساسی
یعنی اگر یه جعبه درون خودمون تصور کنیم که محل نگهداری احساساتی باشه که از بقیه دریافت میکنیم مال پانیکا تا قبل از جیمین خالی بوده!
این خلأ میتونه موقتی باشه یا همیشگی اما به عنوان یه بیماری رسمی روانی شناخته نمیشه! و مقاله های زیادی هم درموردش نیست متاسفانه.
خلأ احساسی ممکنه هرگز خودش رو نشون نده اما به محض اینکه فرد احساسات جدیدی مثل محبت و عشق رو تجربه کنه این خلأ خودش رو نشون میده و تبدیل به یه نیاز میشه که نسبت به احساسات فرد شدتش کم و زیاد میشه.
درمورد پانیکا باید بگم پانیکا از بچگی کنار پدرخوانده بوده همونطور که قبلاً هم درموردش خوندین اگرچه که یه بچه بدبخت و بیچاره نبوده که از همون اول توجه پدرخوانده رو نداشته باشه! اتفاقا میشه گفت نسبت به جیمین دوران کودکی خیلی خوبی داشته اما اونقدرها ام از طرف چونگ هی احساسات دریافت نمیکرده و همون اندازه ای هم که بوده به مرور زمان کم تر و بعد به طور کل قطع شده!
اگر بخواهیم این ماجرا رو تشبیه کنیم میتونیم به چشم یک انسان معتاد و مواد مخدر بهش نگاه کنیم.
پانیکا رو معتاد و احساسات رو مخدر در نظر میگیریم
پانیکا برای مدتی مواد رو داشته و بهش وابسته بوده و بعد کم کم مواد بهش نرسیده و تا جایی ادامه پیدا کرده که کلا قطع شده اما ترک اعتیاد نشده!
حالا بعد از مدتی دوباره به ناگهان دوز بالایی از مواد بهش داده شده که اون قادر به کنترلش نبوده!
و وقتی اونو دریافت کرده درست مثل یک معتاد بیشتر و بیشتر میخواسته!
از نظر ذهنی پانیکا به دنبال پر کردن این خلأ و میخواد که تمام چیزی که در گذشته نداشته حالا به دست بیاره و این باعث زیاده روی افکارش و رفتارش شده.
به طور کلی این مسئله با چند جلسه مشاوره و تعداد محدودی دارو قابل کنترل و درمانه اما به شرطی که این وسط روند درمان دوباره به هم نریزه!
همونطور که قبلاً هم گفتم توی داستان، پانیکا بعد از چند جلسه مشاوره وقتی دیده تاثیری نداشته اومده قضیه رو به طور خلاصه به جیمین گفته واونو درجریان گذاشته و خب جیمین به جای اینکه ازش دوری کنه تصمیم گرفته عشق بیشتری بهش بده تا اونو آروم و راضی نگه داره.
و خب این ماجرا به روند درمانی آسیب زده درست مثل همین بوسه آخر!
مطمئنم متوجه تردید و نارضایتی جیمین شدید چه قبل و چه بعد از بوسه اما دیدین که جیمین حاضره تا چه حد برای پانیکا پیش بره.
اما حالا با کمک لیندا و جلسات دونفره قراره این موضوع رو کنترل کنن.
خلاصه که همین اگه سوالی بود یا جایی گیج شدین ازم بپرسید جواب میدم~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
امیدوارم که امتحانا براتون خوب بگذره و تا الان راضی بوده باشید♥️
همگی خسته نباشید ♥️
این روزها اگر میبینید کامنت هارو دیر جواب میدم فقط و فقط به خاطر اینه که دارم تند تند پارت آماده میکنم که بعد از اتمام این ماه پارت گذاری رو سه بار در هفته کنم.
با اینحال معذرت میخوام اگر جوابتون رو ندادم به زودی میام و همه رو جواب میدم💋♥️
بوس بهتون ووت و کامنت یادتون نره⭐
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]
Hayran Kurgu"مولن روژ" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات" کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک" ~•~•~•~•~•~•~•~• با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت: _از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه! کشیش به...