Dark Race 🔞 (yoonmin)

part 2

.

.

- هیچکس جرئت نداره من و تیممو مسخره کنه مخصوصا یه بچه پولدار آشغال
.
.

جیمین همینطور مات و مبهوت به یونگی نگاه میکرد. اون داشت چی میگفت
+ منظورت چیه؟ من چیکار با تو داشتم؟ چرا منو بستی؟ بازم کن.
- بیخود تلاش نکن. همینجا میمونی تا تقاص کارتو پس بدی.
+ چی داری میگی؟ تقاص چه کاری؟ وایسا ببینم ، آهااا نکنه چون تو مسابقه از من باختی ناراحت شدی؟ آخی بهترین راننده کره بهش بر خورده!؟

و شروع کرد به خندیدن
یونگی هیچی نگفت و آروم دستشو به کمربند شلوارش رسوند و بازش کرد و آوردش جلوی چشم جیمین. جیمین با تعجب به کمربند و یونگی خیره شد و گفت
+ این دیگه چیه؟ میخوای چیکار کنی؟ نکنه مستی؟

یونگی کمربندو دولا کرد و زبونشو توی دهنش چرخوند و بعد یه ضربه ناگهانی به سینه جیمین زد.
جیمین یهو شوک شد و دردش گرفت و شروع کرد دست و پا زدن
+
اااااخ..... دیوونه شدی؟ چرا میزنی روانی؟....اون.... اون فقط یه مسابقه بود.

حقیقتش این بود که ترسیده بود. تو یه شهر غریب ، گیر یه آدم غریبه افتاده بود و داشت میزدش؟ ولی نمیفهمید ، یعنی یه مسابقه اینقدر براش مهم بوده؟
تو این فکر بود که یه ضربه دیگه هم بهش خورد.
+ هی هی..... باشه بابا روانی. حالا یه بار تو یه شهر کوچیک باختی ، نمردی که چرا دیوونه بازی درمیاری؟ منو ولم کن.

آره. واقعیت این بود که شکست خوردن تو یه شهر کوچیک اونم از یه تازه وارد ، شهرتشو زیر سوال میبرد و یونگی اصلا نمیتونست خشمشو کنترل کنه.
اون به عصبی بودن بین گروهشم معروف بود و کارهای عجیب زیاد میکرد. همین حالاهم میشد گفت اصلا تو حال و اوضاع خوبی نبود.
جلو رفت و دستشو به لبه ی تیشرت پسر گرفت و اونو بالا زد. نگاهی به جای کمربندا انداخت که ردشون قرمز و همون لحظه کبود شده بود.
جیمین داد میزد و سعی میکرد با پاهاش یونگی رو بزنه اما نمیتونست. یونگی پاهاشو محکم گرفت و کنارش قفل کرد.
با نگاه ترسناکی سرشو جلو برد و روش خم شد. آروم توی صورتش گفت
- بگو ببینم اون نیتروژنو از کجا آورده بودی؟ یه پسر ساده مثل تو اون تجهیزاتو از کجا پیدا کرده؟ البته متوجه شدم که بچه مایه داری ولی بازم کدوم احمق باهوشی اونارو بهت داده؟

جیمین کمی قیافش تو هم رفت. فهمید عصبانیت مرد روبروش فقط بخاطر باختنش نیست. مثل اینکه تجهیزات جیمین کنجکاوش کرده بود. حالا هم میخواست حرف از زیر زبونش بکشه؟!
ولی به هیچ عنوان نمیتونست هویت مخفیش یعنی جی پارکو لو بده و بگه که خودش بهترین تعمیرکار و مهندس این کشوره و از طرفی ام هنوز بابت بردنش غرور داشت و کله شقی خاصی تو وجودش بود
+ اومدی انتقام باختتو بگیری یا از زیر زبونم بکشی تجهیزاتمو از کجا آوردم؟... بعدشم کی گفته من بی تجربم؟ من که همین یه ساعت پیش شکستت دادم ، قهرمان!