همه چیز از مسابقات غیر قانونی ماشین بوسان شروع شد.
جیمین نمی‌دونست چرا به خاطر بردن یه مسابقه ساده باید شکنجه شه و بهش تجاوز بشه. و یونگی هم میدونست که با این باخت شهرتش زیر سوال رفته و باید خشمشو خالی میکرد!
......
اما جیمین حالا که یه بار در مساب...
یونگی به سمت گاراج طبقه پایین رفت. جیمین هم به دنبالش به راه افتاد. تقریبا همه جمع بودن و داشتن چک نهایی رو انجام میدادن. یونگی نگاهی کلی بهشون کرد و بلند گفت -خب دیگه وقت تمومه. باید بریم محل مسابقه....
همه با دیدن جیمین که پشت یونگی ایستاده بود تعجب کردن. بعضی از اونها این مدت خیلی رابطه خوبی باهاش پیدا کرده بودن. مخصوصا که جیمین هم خوب بلد بود دوست پیدا کنه. به طرفش رفتن و باهاش دست دادن. یونگی که از رفتار اعضا کلافه شده بود گفت -اه..... بسه دیگه. گفتم باید بریم
جانگ که از تعمیرکارا و دوست جیمین بود پرسید = رئیس جیمین قراره بازم باهامون کار کنه؟
یونگی ترجیح داد بعدا سوالی پیش نیاد و کسی شک نکنه برای همین گفت -همگی گوش کنید. جیمین قراره بازم باهامون کار کنه و ...... این مدت هم که نبوده به تعمیرکاری و این چیزا علاقه مند شده پس بجز رانندگی قراره تو کارای پشت صحنه هم یه جورایی کارآموز باشه. پس هر سوالی داشت بهش جواب بدید باشه؟
همه تعجب کرده بودن ولی نمیخواستن رو حرف یونگی حرف بزنن پس یکصدا گفتن = چشم رئیس -خوبه. حالا هم آماده شید که بریم
. . . .
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
همگی به محل برگزاری مسابقه رفتن. بازهم در جاده ای تاریک در دل شب. بازهم شور و شوق تماشاگرا. 10 شرکت کننده که نسبت به دفعه های قبلی کمتر بودن. جیمین با ماشین خودش کمی دیرتر به اونجا رسید. تعمیرکارای فاکس دور ماشین مسابقه ای که یونگی قرار بود برونه جمع شده بودن و داشتن تست های نهایی رو انجام میدادن. جیمین به اونها نزدیک شد و سعی کرد از دور نگاهی به ماشین و نیتروها بندازه. مدام دور ماشین میچرخید ، طوری که یونگی که از دور داشت بهش نگاه میکرد براش سوال بود داره چیکار میکنه. یونگی کنار نامجون و جین و لیسا ایستاده بود. نامجون پرسید = رئیس چرا به افراد گفتی جیمین کارآموزه تعمیراته؟ -خودش ازم خواست. = پس نمیخواد هویتش لو بره. -اه بسه دیگه. شماها واقعا باورتون شده اون جی پارکه؟ لیسا جواب داد / آره معلومه. یه عالمه خاطره هم برام تعریف کرده
جین هم گفت *راستش منم مثل رئیس هنوز باورم نشده. ممکنه جی پارکو بشناسه یا قبلا باهاش کار میکرده ولی بهش نمیاد کسی که میگه باشه - به هرحال ازتون میخوام زیر نظرش داشته باشید. نمیخوام خرابکاری به وجود بیاد = باشه رئیس. شخصا حواسم بهش هست
