part 48

1.5K 202 176
                                    

.
یک هفته بعد

بعد از اینکه هر دوشون ارضا شدن یونگی کنار جیمین دراز کشید. هردوشون نفس نفس میزدن
- اولین سکسمون توی خونه ی تو.... عالی بود...
+ خیلی هم خوب نبود!

یونگی کمی به سمت جیمین برگشت
- هاا؟!

جیمین لبخندی زد
+ چیه فکر کردی همیشه کارت خوبه؟
- تو که ارضا شدی.
+ من با جق زدنم میتونم ارضا شم پس این به معنیه این نیست که خوب ارضا شدم!

یونگی نیشخندی زد و به صورت جیمین نزدیک تر شد
- پس وارد مرحله ای شدیم که میخوای کیفیت سکس هامونو بالاتر ببریم؟
+ به هرحال من به این سادگی ها راضی نمیشم.
- خوبه. پس باید بیشتر روش کار کنیم. یه دور دیگه بریم؟
+ نه. برو اونور.... فرصتت تموم شد. میخوام بخوابم. وقتشه بری.

یونگی نفسی کشید و به سمت گوشه ی تخت رفت و شروع کرد به لباس پوشیدن
- پس من دیگه میرم!

جیمین کمی جا خورد. یونگی همیشه ی خدا درحال تلاش بود که پیشه جیمین بمونه و بخوابه حالا میخواد به همین سادگی بره؟
+ ....جدی؟ ... میری؟!!

یونگی سرشو چرخوند و به جیمین نگاه کرد
- چیه دلت تنگ شد؟
+ فقط برام جالبه مثل همیشه کنه نمیشی.
- من همیشه ازت میخوام بمونی و پیشم بخوابی ولی توی خونه ی خودم. اینجا خونه ی توئه و اگه راضی نباشی نمیمونم و توام اصولا هیچوقت راضی نیستی.
+ .....

یونگی آخرین دکمه های پیرهنش رو هم بست. جیمین هم لباس هاشو پوشید تا باهاش تا دم در بره...
یونگی پشت در و توی راهرو ایستاد و جیمین هم تکیه به در داد و نگاش میکرد
+ امروز از همیشه ساکت تر بودی!
- خواستم طبق خواسته ی تو رفتار کنم.
+ مگه من بهت گفتم ساکت باشی؟
- خب از اینکه زیادم حرف بزنم خوشت نمیاد.

یونگی لبخندی بهش زد
- قرار امروزمونو دوست داشتی؟
+ بد نبود.... ولی رستورانش خیلی ساکت بود.
- گفتم اوندفعه از شهربازی خیلی ایراد گرفتی ایندفعه ببرمت یه جای آروم ولی مثل اینکه شلوغی رو بیشتر دوست داری.
+ شلوغیش مهم نیست بیشتر دوست دارم بهم خوش بگذره و خب اوندفعه ترسیدنای تو خیلی بامزه بود.

و کمی خندید
- آره بخند.... شاید دفعه بعد بردمت کنار دریا تا بفهمی ترس یعنی چی.
+ باشه حرص نخور... شوخی کردم.

جی جی سمت در دوید و از بین پاهای جیمین بیرون رفت و دور پاهای یونگی چرخید
+ جی جی برو تو.

یونگی بلندش کرد و توی دستش گرفتش
- تو خیلی خیلی کیوتی.... به حرف صاحب کیوتت گوش بده باشه؟

جیمین کمی فکر کرد و بعد با یه حالت تردید گونه گفت
+ فکر کنم جی جی امشب یکم بی قراره اگه بخوای میتونی بیشتر بمونی!

یونگی کمی چشماشو ریز کرد
- به خاطر جی جی میگی یا خودت دلت میخواد بیشتر بمونم؟
+ پر رو نشو دیگه. من فقط دارم سعی میکنم مهربون تر باشم.
- باشه باشه ببخشید.... درست میگی جی جی بهم نیاز داره!!!

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now