part 26

2K 212 258
                                    

جیمین از روی تختش بلند شد و به طرف کمدش رفت و لباس هاشو عوض کرد و بعد به سمت در رفت. هوسوک بیدار نشده بود و جیمین هم خیال نداشت بهش چیزی بگه و میدونست که زود برمیگرده پس خیلی آروم درو بست که صدایی ایجاد نشه. به طرف پارکینگ رفت و سوار ماشینش شد و حرکت کرد.
در طول مسیر خیلی به حرفایی که میخواست بزنه فکر کرد. به هرحال یونگی رو خوب میشناخت و میدونست که معامله کردن باهاش کار آسون و در عین حال سختیه پس باید از همه لحاظ خودشو آماده کنه.
ساعت خلوتی از شب بود پس زودتر از حد معمول به خونه ی یونگی رسید.
بعد از پارک کردن ماشینش لحظه ای مکث کرد و تا مرز پشیمونی هم رفت ولی خودشو خوب میشناخت پس قبل از اینکه بیخیال بشه به طرف در رفت و زنگ زد.
چند ثانیه ی بعد یونگی درو باز کرد و با لبخندی به جیمین سلام کرد
- سلام نابغه!
+ از اومدنم پیشمونم نکن
- من که فقط سلام کردم!

جیمین با اخمی از کنارش رد شد و داخل خونه شد. توی سالن و روی کاناپه ی یک نفره نشست و پاهاشو روی هم انداخت و سعی کرد دو دل بودن خودشو پنهان کنه. یونگی با فنجانی قهوه اومد و اون رو به جیمین داد
- بگیر. یه حسی بهم میگه شب درازی با حرفات در پیشه!

جیمین قهوه رو گرفت و کمی هم ازش خورد. یونگی هم روی کاناپه ی روبروش نشست. نفسی کشید و گفت
- خب. چی میخواستی بهم بگی؟ یا اینکه حرفی نداری و فقط میخواستی منو ببینی ها؟!!

با نیشخند گفت و باعث اخم جیمین شد. جیمینم نمیدونست باید چطوری بحثو شروع کنه پس یهویی گفت
+ سکس پارتنرم شو !!

لبخند یونگی محو شد و با چشمایی درشت چند ثانیه به جیمین خیره شد و بعد گفت
- ها ؟؟؟
+ همین که شنیدی. اگر قرار باشه بازم باهم سکس داشته باشیم باید باهم قرارداد ببندیم.
- مثل اینکه خیلی از قرارداد بستن خوشت میاد
+ جوابت چیه؟
- داری جدی میگی؟ چون بیشتر شبیه یه شوخیه
+ ساعت دو نصفه شب باهات شوخی ندارم.
- دلیلت واسه این پیشنهاد چیه؟ دلت سکس میخواد و نمیخوای مستقیم بهم بگی؟
+ خفه. دلیلشو نپرس فقط بگو موافقی یا نه
- تو که میدونی از سکس مداوم با یه نفر خوشم نمیاد. لابد باید فقطم با تو سکس داشته باشم.
+ نه. میتونی با هرکی میخوای باشی. برام مهم نیست!

یونگی کمی تعجب کرد. واقعا قصد این آدم چی بود؟
- جالب شد. گوش میدم
+ اگر قبول کنی چندتا شرط میزارم و البته لیمیت.
- قبل از اینکه ادامه بدی بگو ببینم چی به من میرسه ها؟ منظورم اینه که این توئی که داری پیشنهاد میدی.

جیمین خودشو آماده ی این سوال کرده بود. میدونست یونگی فقط وقتی چیزی رو قبول میکنه که در ازای یه چیز خیلی بهتر باشه پس گفت
+ وکیل
- چی؟
+ تو از پس هزینه های وکیل برای شرکتت برنمیای پس یه وکیل بین المللی خوب برات جور میکنم که میتونه توی چندماه شرکتتو پس بگیره.

این بزرگترین چیزی بود که یونگی درحال حاضر میخواست. اینکه شرکتش برگرده یعنی زندگیش بازم به روال عادی و حتی بهتر برمیگرده. واقعا این پسر جدی بود؟
- خوبه..... حالا شرطات چین؟ بزار ببینم چقدر دیوونه ای.

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now