part 10

1.7K 171 49
                                    

دو ماه بعد

همه چیز طبق برنامه پیش میرفت. جیمین سعی میکرد تمام قطعاتو خودش یه بار بررسی کنه و مطمئن بشه مشکلی ندارن. هرچند میدونست مشکل آتیش سوزی ماشین ربطی به نیترو نداشته اما بازم میخواست از طرف خودش خیالش راحت باشه.

طی این دو ماه یونگی بهش اجازه نداده بود تو هیچ مسابقه ای شرکت کنه و جیمین هم سعی کرده بود فعلا صبر کنه. گروه فاکس چندین مسابقه رو برده بودن و بعضی هارو هم با شکست پشت سر گذاشته بودن. ولی چیزی که مشخص بود این بود که وضع گروه فاکس داشت بهتر میشد و معلوم بود از قطعات جدیدشون و شتاب نیترو هاشون خیلی راضین.

امروز قرار بود یه مسابقه میدانی در یه پیست شخصی که متلق به یه گروه مافیایی فوق پولدار به اسم هانتر بود برگذار بشه. هانتر به دور از چشم پلیس به راننده ها پول میداد که باهم مسابقه بدن و این از سرگرمی هاشون بود. مدت ها بود گروه فاکسو حذف کرده بودن ولی حالا بعد از سالها از یونگی بهترین راننده فاکس خواسته بودن که شرکت کنه و این فرصت خوبی بود. فاکس سالها با هانتر در زمینه پولی و فرار از پلیس و خیلی کارهایی که خودشون نمتونستن انجام بدن کار میکردن و این چندسال و حذفشون براشون بد بود ولی حالا یونگی فرصت داشت یه بار دیگه به هانتر نزدیک بشه.

.
.
.

همه ی اعضای فاکس در هتل اصلی جمع شده بودن. ساعت تقریبا 10 صبح بود و مسابقه ساعت 6 عصر شروع میشد.
یونگی با کمی تاخیر به هتل رسید. نگاهی به جمعیت انداخت و پشت صندلی مینی بار نشست. تقریبا همه با دیدنش ساکت شدن و نگاهش کردن. یونگی هم گفت
- خب همونطور که شنیدید امروز قراره در مسابقه هانتر شرکت کنم. و این خبر خوبیه چون میتونم بازم بهشون نزدیک بشم و از کمکشون استفاده کنم. ولی برای اینکه بهم توجه بشه باید مسابقه رو ببرم. نمیدونم چندنفر شرکت میکنن ولی خودتونم میدونید که بهترینا و پولدارترینای کره میان پس باید خودمونو آماده کنیم. چندساعت دیگه بهتون وقت میدم که ماشینی که آماده کردین رو بررسی کنین که مشکلی نباشه.

نامجون همون لحظه گفت
= رئیس امسال کیارو همرات میبری؟
- فقط چهار نفرمیتونن باهام بیان. هیو و جانگ سرعت عملشون تو تعویض لاستیک و بنزین خوبه. جین هم برای کارای نظارتی میاد و خب مثل همیشه بد نیست یه دخترم باهامون باشه ، خوششون میاد ، پس لیسا توام میای.

لیسا کمی چپ چپ به یونگی نگاه کرد و گفت
/ شوخی میکنی رئیس؟ قبلا بیشتر بهم احترام میزاشتی
- بیخیال لیسا میدونی منظورم چیه. وقت ندارم یه دختر دیگه پیدا کنم.تو از پس خودت برمیای

نامجون گفت
= رئیس پس من چی؟
- راستش تو شرکتم بهت نیازه. بازم چندنفر میخوان سهاممو بخرن خواهشا برو ساکتشون کن
= با اینکه دوست دارم بیام ولی باشه بهش رسیدگی میکنم

Dark Race 🔞 (yoonmin) Where stories live. Discover now