جیمین سرشو به صندلی تکیه داده بود و به تهیونگ نگاه میکرد. اما درست وقتی یه جمله ی عجیب شنید به خودش اومد و از روی صندلیش پرید
= تصادف!!!!!جیمین درحالی که درساش از ترس در لحظه یخ زده بود به مانیتور روبروش زل زد
+ یونگییییییی........!!!!.
.چند دقیقه ی قبل
زیگمون توی هدفون با یونگی حرف میزد
= یونگی وضعیت چطوره؟
- اگه این ماشین سبزه رو اعصابم نره همه چی عالی میشه.
= اون میدونه بهش راه برای سبقت نمیدی میخواد حرصتو دربیاره.... بهش توجه نکن چند دور بیشتر باقی نمونده و تا الان که کارت عالی بوده.
- بازم رکورد خودمو نتونستم ارتقا بدم.
= بهت گفتم مهم نیست..... بنزینت آخراشه. بیا جایگاه.
- الان میام.یونگی به سمت جایگاه رفت و ایستاد. سریع باکش رو باز کردن و پرش کردن.
سریع پاشو روی گاز گذاشت و به مسابقه برگشت
= از الان به بعد فقط تمرکز کن.
- پیست امروز افتضاحه.
= این یکی از سخت ترین پیست های رانندگیه دنیاست. کلی پیچ عجیب داره ولی خوب از پسشون بر اومدی...... فقط توی پیچ بعدی دقت کن.
- به خاطر اون ماشین سبزه میگی.
= خودت میدونی منظورم چیه.
- دنبال دردسر میگرده.
= هلندیه دیگه. هلندیا همیشه دنبال دردسرن.یونگی کم کم به پیچ نزدیک شد و به همراه اون ماشین سبز رنگ که سعی داشت ازش سبقت بگیره وارد پیچ شد.
یونگی یه دور بی نقص داشت اما انگار همیشه قراره نیست حادثه هارو پیشبینی کنی. اون ماشین توی یه زاویه بدون دید به سرعت باد پیچید جلوش و باعث شد محکم به ماشینی که بعد از پیچ جلوش ظاهر شد برخورد کنه!
= یونگی مراقب باش!!!!یونگی فرمانو پیچوند که زیر اون دوتا ماشین گیر نکنه اما کنترل ماشینو توی اون سرعت بالا و اون پیچ تند از دست داد و با شدت به کناره ی پیست برخورد کرد و ماشین آتیش گرفت!!
YOU ARE READING
Dark Race 🔞 (yoonmin)
Actionهمه چیز از مسابقات غیر قانونی ماشین بوسان شروع شد. جیمین نمیدونست چرا به خاطر بردن یه مسابقه ساده باید شکنجه شه و بهش تجاوز بشه. و یونگی هم میدونست که با این باخت شهرتش زیر سوال رفته و باید خشمشو خالی میکرد! ...... اما جیمین حالا که یه بار در مساب...