part 42

1.4K 186 94
                                    

روز مسابقه ی اتریش

• به شهر اسپیلبرگ در اتریش و پیست ردبول خوش آمدید.

اینا سخنای گزارشگر پیست بود. همه درحال انجام کارهای نهایی روی ماشین ها بودن.
یونگی لباس مخصوصشو پوشیده بود و توی اتاق استراحت نشسته بود و آهنگ گوش میداد.. زیگمون وارد اتاق شد
= هی یونگی... آماده ای؟
- باید باشم!
= امروز یکم تو خودتی. چیزی شده؟
- نگران نباش. حواسم هست.
= باشه. به خودت فشار نیار. تا شروع مسابقات اصلی و بزرگ وقت داریم. فعلا روی چهارم شدن تمرکز کن و چندتا مسابقه هم فرصت داری.
- باید امروز تمومش کنم.
= میدونم مصممی ولی آروم باش... من تمام مدت با هدفون باهات حرف میزنم... حالا بیا بریم.

دوتایی به سمت محل قرارگیریه تیم هیوندا رفتن. تمامیه مهندسا و تیم فنی حضور داشتن.
یونگی توی ماشین نشست. جیمین در حال کار روی موتور بود. از کنار ماشین رد شد که چشمش به یونگی افتاد. یونگی کمی نگاش کرد و بعد سرشو پایین انداخت و کلاه ایمنیشو روی سرش گذاشت.
ماشین ها به سمت جایگاه رفتن و پشت سر هم ایستادن.
مسابقه با علامتی شروع شد ولی دور اول فقط برای گرم کردن ماشین ها بود.
زیگمون روبروی مانیتورهای تحلیل و نمایشگرا نشست و هدفنشو روشن کرد

 زیگمون روبروی مانیتورهای تحلیل و نمایشگرا نشست و هدفنشو روشن کرد

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.

= هی شوگا میشنوی؟
- فکر کردم قرار نیست از این اسم استفاده کنیم.
= نمیدونم چرا ازش خوشم میاد... حالا گوش کن بیا تا رسیدن به نقطه ی شروع کمی رقیبای اصلیتو بشناسیم.... اون ماشینی که سمت راستته و طلایی رنگه یه جورایی رقیب اصلیته. اسمش کاپاست. اون یارو هم که چندتا عقب تر توی آئودی سفید با آرم رنگین کمون نشسته شولینه که زیادی قلدره حواست بهش باشه.
- دیگه چی؟
= فعلا حواست به اینا باشه که قراره موی دماغمون باشن.... حواست به چراغا باشه که....
- میدونم استاااد. حالا درسته توی این موقعیت نبودم ولی قوانینو که میدونم.
= اوکی

 = اوکی

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.
Dark Race 🔞 (yoonmin) Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ